2

6.1K 792 192
                                    

Suggested

Listen to: 
Shawn mendes _ don't be a fool




*عکس فرشته ی ویکتوریا سیکرت،بلا حدید 20 ساله و دوست پسر خبر ساز 26 ساله ی او لی… *

با ناباوری به صفحه ی سیاه و خورد شده گوشیش زل زد در حالی که دست راستش هنوز فرم گوشیش رو داشت.

-کام آن

اینو در حالی گفت که لاشه ی گوشی قدیمیش رو از روی زمین جمع میکرد و چیزی نمونده بود اشکش در بیاد .

"چرا دقیقا وقتی یک دلارم پول برای خرید گوشی ندارم? چرا دقیقا وقتی عکس مدل مورد علاقم و دوست پسر مرموزش داشت لود میشد? "

روز زین خراب شد… به همین راحتی ، گوشی خورد شده اش رو توی زیپ جلوی کیس گیتارش گذاشت و امیدوار بود حداقل مموری گوشیش سالم باشه تا فیلم ها و عکس هاش از دست نرفته باشه… اره بیاید امیدوار باشیم.

از در پشتی وارد کلاب شد… هنوزم بوی الکل و سیگار و وید توی فضا بود.

از پله های سکو بالا رفت و پشت دستگاهای پر از دکمه ایستاد .

-هی زدی( zeddy)

سرش رو بالا گرفت و نایل رو دید با تاپ بلند و گشاد نئونی و شلوار جذبش وسط سالن که فعلا  خالی بود ایستاده بود و دستاش رو از دو طرف باز کرده بود.
لبخند دلنشینی زد و دستش رو بالا آورد:

-هی نایل… چه خبر? حالت چطوره?

نایل خودش رو از روی سکو بالا کشید و مشغول کمک کردن به به زین برای وصل کردن سیم های سیسمتش شد:

-اگه اینو نادیده بگیریم که دیشب با باربارا تموم کردم… پس اره خیلی خوبم

زین دست از کار کشید و با حیرت به نایل که با لبخند به کارش ادامه میداد نگاه کرد:

-وات د فاک نایل? … پس چرا میخندی?

+پس چیکار کنم? شات پشت شات تکیلا برم بالا یا اشک بریزم? چند سالمه? 15?

زین سرش رو تکون داد و دوباره مشغول تنظیم دستگاهش شد.

با صدای نگهبان که میگفت میخواد مردم رو راه بده زین هاردش رو به دستگاه وصل کرد و سوییشرتش رو از سرش در آورد و روی کیس گیتارش انداخت و هدفونش رو دور گردنش انداخت

با هجوم مردم به کلاب نور های اضافه خاموش شد و رقص نور شروع شد .

مردم چند دسته شدن،مردای مجرد و گی و زن های ذوق زده که جلوی استیج ردیف شدن و منتظر استریپر ها بودن.

زوج های مختلفی که چشم به زین و نایل دوخته بودن تا برنامه رو شروع کنن و عده ی دیگه ای که از همون اول جلوی بار صف کشیده بودن.

با دیدن اولین استریپر که با چکمه های سیاه و باکسر چرمی سیاه و کلاه و عینک و دستکش ها و دستبند های پلیسی روی اولین پله ی پشت استیج ایستاده بود

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWaar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu