Suggested
Listen to:
Shawn mendes _ don't be a fool*عکس فرشته ی ویکتوریا سیکرت،بلا حدید 20 ساله و دوست پسر خبر ساز 26 ساله ی او لی… *
با ناباوری به صفحه ی سیاه و خورد شده گوشیش زل زد در حالی که دست راستش هنوز فرم گوشیش رو داشت.
-کام آن
اینو در حالی گفت که لاشه ی گوشی قدیمیش رو از روی زمین جمع میکرد و چیزی نمونده بود اشکش در بیاد .
"چرا دقیقا وقتی یک دلارم پول برای خرید گوشی ندارم? چرا دقیقا وقتی عکس مدل مورد علاقم و دوست پسر مرموزش داشت لود میشد? "
روز زین خراب شد… به همین راحتی ، گوشی خورد شده اش رو توی زیپ جلوی کیس گیتارش گذاشت و امیدوار بود حداقل مموری گوشیش سالم باشه تا فیلم ها و عکس هاش از دست نرفته باشه… اره بیاید امیدوار باشیم.
از در پشتی وارد کلاب شد… هنوزم بوی الکل و سیگار و وید توی فضا بود.
از پله های سکو بالا رفت و پشت دستگاهای پر از دکمه ایستاد .
-هی زدی( zeddy)
سرش رو بالا گرفت و نایل رو دید با تاپ بلند و گشاد نئونی و شلوار جذبش وسط سالن که فعلا خالی بود ایستاده بود و دستاش رو از دو طرف باز کرده بود.
لبخند دلنشینی زد و دستش رو بالا آورد:-هی نایل… چه خبر? حالت چطوره?
نایل خودش رو از روی سکو بالا کشید و مشغول کمک کردن به به زین برای وصل کردن سیم های سیسمتش شد:
-اگه اینو نادیده بگیریم که دیشب با باربارا تموم کردم… پس اره خیلی خوبم
زین دست از کار کشید و با حیرت به نایل که با لبخند به کارش ادامه میداد نگاه کرد:
-وات د فاک نایل? … پس چرا میخندی?
+پس چیکار کنم? شات پشت شات تکیلا برم بالا یا اشک بریزم? چند سالمه? 15?
زین سرش رو تکون داد و دوباره مشغول تنظیم دستگاهش شد.
با صدای نگهبان که میگفت میخواد مردم رو راه بده زین هاردش رو به دستگاه وصل کرد و سوییشرتش رو از سرش در آورد و روی کیس گیتارش انداخت و هدفونش رو دور گردنش انداخت
با هجوم مردم به کلاب نور های اضافه خاموش شد و رقص نور شروع شد .
مردم چند دسته شدن،مردای مجرد و گی و زن های ذوق زده که جلوی استیج ردیف شدن و منتظر استریپر ها بودن.
زوج های مختلفی که چشم به زین و نایل دوخته بودن تا برنامه رو شروع کنن و عده ی دیگه ای که از همون اول جلوی بار صف کشیده بودن.
با دیدن اولین استریپر که با چکمه های سیاه و باکسر چرمی سیاه و کلاه و عینک و دستکش ها و دستبند های پلیسی روی اولین پله ی پشت استیج ایستاده بود
JE LEEST
light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
FanfictieHighest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه