صدای شلیک خنده ی هری توی سالن پیچید... نمیتونست خنده اش رو کنترل کنه و درحالی که اشک از چشمش جاری شده بود دستش رو روی شونه ی لیام فشار میداد.
-هری به نفعته که خفه شی
-اوه تو فعلا هیچکاری... از دستت بر نمیاد... حتی نمیتونی بشینی... خدایا اون کارش خوبه
هری بین خنده هاش میگفت و دوباره ریسه می رفت...لیام مشت حرصیش رو با شدت توی شکم تخت پسر کوبید و باعث شد نفسش بند بیاد ولی قرار نبود دست از خندیدن برداره.
-کار خوبو نشونت میدم
-من شوهر دارم جرئت نکن بهم دست بزنی
هری با خنده گفت و موهای لیام رو بهم ریخت و با لبخندی که روی لبش مونده بود بهش نگاه کرد.
-اوضاع چطور میگذره?... منظورم این زندگی مشترکه
لیام پهلو به پهلو شد و درحالی که سرش روی پای هری بود بهش نگاه کرد و لبخند غیر قابل کنترلی روی لب هاش شکل گرفت... کی باورش میشد که روزی حتی فکر کردن به زین بتونه لیام رو بخندونه?
-بهتر از چیزی که فکرشو میکردم... هری این حالا دیگه واقعا شبیه زندگی کردن شده
-میتونم ببینم
هری با لبخند مهربونی گفت و موهای پریشون و بلند لیام رو از توی چشم ها و پیشونیش عقب زد و نوازش وار روی سرش کشید... چقدر خوب بود که لیام رو... برادرش رو اونطور سرحال و راضی میدید... چقدر خوب بود که لیام اعتراف کرده بود که داره مزه ی زندگی واقعی رو میچشه.
-شیر شکلات
زین که حالا بالای سرشون ایستاده بود و با لبخند به اون دوتا نگاه میکرد،درحالی که ماگ مشکی رنگ لیام رو سمتش گرفته بود گفت.
لیام با احتیاط نشست ،جوری که به جای باسنش روی آخرین مهره ی کمرش نشسته بود و لیوان رو از دست زین گرفت و تشکر کرد.
زین بی توجه به دونفر دیگه خم شد و بوسه ی نرمی روی لب های لیام گذاشت و بعد کنار لو روی مبل دو نفره نشست.
-خب زندگی بعد از ازدواج چطور میگذره? هنوز تصمیمی برای ابطالش ندارین?
زین با شوخی پرسید و دستش رو دور شونه ی لویی حلقه کرد و سمت خودش کشید.
-اوه چرا زین... تو فکرشم... واقعا دیگه طاقتشو ندارم
لویی با غم ساختگی توی صداش گفت و خودش رو بیشتر به زین چسبوند.
-آو لویـــی... عزیزم نذار بهت آسیب بزنه ترکش کن
-اون قلبمو میکشنه زین... گفته باید بچه رو سقط کنم ولی من این بچه رو میخوام
-اوه خدای من باورم نمیشه... هری واقعا این کارو کردی? خدای من
-دوبــــــــاره
YOU ARE READING
light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETED
FanfictionHighest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه