35

4.5K 555 262
                                    

-بریس

پسر لبخند جذابش رو بزرگتر کرد و نزدیک تر شد :

-اوه خدایا مرسی... تو منو شناختی

زین حضور اتفاقی بریس لبخند گیجی زد و از جا بلند شد و روبه روی اون ایستاد.

-معلومه که میشناسمت... تو... تو فقط... جذاب تر شدی?

با تردید گفت و بعد خندید،بریس هم خندید و دست هاش رو از هم باز کرد.

زین بی معطلی دست هاش رو دور شونه های اون پسر پیچید ،هرچند که مجبور بود روی پنجه اش بایسته.

حقیقتا دلش برای اون تنگ شده بود،اون رابطه ی خاطره انگیز نوجوونی که از قضا خیلی مسالمت آمیز و آروم تموم شده بود و دلیلش چیزی جز فاصله ی مکانیشون از هم نبود.

بریس همون پسر معروف مدرسه ی موسیقی که حالا برگشته بود و حتی زین نمی دونست چطور اونو پیدا کرده .

خودش رو از آغوش بریس بیرون کشید و با دلتنگی نگاهش کرد،واقعیت این بود که با اون لحظه های فوق العاده و شیرینی رو برای اولین بار توی زندگیش تجربه کرده بود.

بریس مثل همیشه لبخند جذابی روی لب هاش داشت و فک خوش فرمش توی چشم میزد.

نایل با سینی که توش سه لیوان بزرگ نسکافه بود وارد اتاق شد و اونو روی میز گذاشت و سعی کرد راحت رفتار کنه تا مهمون زین معذب نشه.

بریس بار دیگه نگاهی به زین انداخت و سرش رو تکون داد:

-ولی... واو... تو خیلی تغییر کردی... بلند تر و ورزیده تر شدی و خب خیلی زیباتر... و اینهمه تتو... معرکست...

زین خندید ،اونطور که زبونش پشت دندون هاش چسبیده بود و چشم هاش جمع شده بود ،بریس اینبار با هیجان با انگشتش خنده ی زین رو نشون داد :

-ولی اون مثل همیشه ست... اصلا تغییر نکرده...

نایل با خودش فکر کرد این پسر از چه سالی زین رو ندیده ،خب نایل کسی نبود که سوالش رو برای خودش نگه داره...

-ببینم شما از کی هم دیگه رو ندیدید?

زین بریس رو با دستش دعوت به نشستن کرد و خودش هم رو به روی بریس روی تخت نشست،مکافات یکی بودن اتاق خواب و سالن خونه.

-خب... تقریبا پنج سال... بعد از تموم شدن مدرسه

بریس میگفت همونطور که زین رو نگاه میکرد و سرش رو آهسته تکون میداد ،انگار تمام خاطرات اون زمان براش مرور شده بود.

-اوه... پس یعنی شما توی دبیرستان با هم دوست بودین...

از ذهن زین گذشت *دوست? *

-نایل تو بریس رو میشناسی... یعنی من برات تعریف کردم

زین با لبخندی که از صورتش جدا نمیشد گفت ، اون امروز عضوی از گذشته ی شیرینش رو پیدا کرده بود ،یادگار نوجوونیش.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now