36

4.4K 550 159
                                    

-کدوم گوری هستی?

-باید توضیح بدم? کاری داری بگو میخوام قطع کنم

هری که قبل از اون شاید بیشتر از 40بار تماسش رد شده بود ،با عصبانیتی که سابقه نداشت داد زد،لویی که کنارش نشسته بود مطمئن بود مه پرده ی گوش لیام از پشت تلفن هم آسیب دیده.

-معلومه  که باید توضیح بدی عوضی… تو چه مرگته?… میخوای دیوونمون کنی?باور کن راه های بهتریم هست… بلا داره میمیره از نگرانی به خاطر توی احمق… خدا لعنتم کنه که این کارو با جفتشون کردم

درسته که هری اسم نبرد اما اشاره به زین هم میتونست لیام رو به مرز جنون بکشه… و این دلیلی جز اون عکس کوفتی نداشت.

-هاها… ببین چی دارم میشنوم…میدونی چیه? نه هری شما دیوونه نمیشین… شما دیوونه نیستین… دیوونه منم… مگه اینطور نیست? مگه نیاوردیش که درمان شم?…خب دیوونه بودم که نیاز به درمان داشتم… مگه غیر از اینه… چه انتظاری داری ازم حالا که درمانم نیست حالم خوب باشه… از یه دیوونه که درمانش دست یکی دیگس چه انتظاری داری ?هـــــــا?

نفس هری پشت گوشی گرفت… هیچوقت این وجه از صدای لیام رو نشنیده بود،دادی که بغض داشت… کاش لیام اونجا بود تا میشد آرومش کرد.

کس دیگه ای هم اونجا بود که نفسش گرفت… دختری که با درد به هری که حواسش اونجا نبود نگاه میکرد.

صدای لیام اونقدری بلند بود که از پشت تلفن هم شنیده بشه و اون دختر هم اونقدری دور ننشسته بود که نشنوه و شنیده بود چیز هایی که باید از لیام می شنید رو .

صدای بوق آزاد توی گوش هری پیچید،دستش رو آروم پایین برد و تلفن رو قطع کرد.

-آخرم نگفت کجاست

لویی زمزمه وار گفت و دستش رو نوازش گونه روی شونه های شوهرش کشید.

-من اشتباه کردم

هری مثل حرف زدن با خودش گفت قبل از اینکه سرش رو بالا بگیره و به بلا نگاه کنه،بلایی که گوشه ی مبل جمع شده بود و چونش رو روی زانوهاش گذاشته بود و با چشم های اشک آلود نگاهش میکرد.

-من معذرت میخوام بلا…

-میتونم امشب اینجا بمونم لویی? فکر میکنم نمیتونم رانندگی کنم

بلا گفت و نگاهش رو بی توجه از هری گرفت و به لویی دوخت.

لویی از جاش بلند شد و کف دست هاش رو به هم کشید.

-البته که میتونی… الان برات اتاق آماده میکنم

-ممنونم لویی

لویی با مهربونی دستش رو به معنی "بیخیال" تکون داد و سمت اتاق مهمان رفت.

هری تمام مدت نگاهش هنوز روی بلا بود که سعی میکرد نادیده اش بگیره.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang