16

4.8K 632 252
                                    

فیلم تموم شده بود و هری با خمیازه ی بلندی شروع به حرف زدن کرد:

-دیگه باید بریم بخواب

زین از خمیازه ی هری خمیازش گرفت و چشم هاش جمع شد.

نگاهی به لیام انداخت تا ازش بخواد بلند بشه چون پاش شدیدا سر شده بود و می سوخت.

با دیدن لیام که خوابش برده بود نگاه بهت زدش رو به هری دوخت و دید که اونم به لیام نگاه میکنه،لویی هم که متوجه سکوت شده بود مسیر نگاه هری رو دنبال کرد و به لیام غرق تو خواب رسید.

-قرص نخورده که این… داره خوب میشه هری

لویی با صدای آروم ولی ذوق زده ای گفت.
لبخند هری لحظه به لحظه بزرگتر میشد ،نگاهش رو از لیام برداشت و چشم هاش که برق میزد رو به چشم های زین دوخت:

-اون صدات نیست… خودتی

زین حس میکرد خوشحاله اونقدر که میتونه تا ماه پرواز کنه ولی چرا باید خوشحال میبود?

چرا نمیتونست لبخندش رو جمع کنه ،هری از روی کاناپه بلند شد و سمت لی اومد تا بلندش کنه و به اتاق ببره که زین اجازه نداد:

-ولش کن… اگه بیدار شه شاید نتونه دیگه بخوابه.

هری صاف ایستاد و با همون صدای آرومش گفت:

-خب نمیشه تا صبح اینجا بخوابه که

زین آروم جوری که لیام بیدار تکون خورد و جای خودش رو گوشه مبل جوری که راحت باشه درست کرد:

-فقط یه پتو لازمه… اگه بیاری

لویی درک درستی از موقعیت نداشت… ولی زین میخواست بذاره تا صبح لیام روی پاش بخوابه? این رفتار یه دوست معمولی نبود… بود?

لویی با گفتن "من میارم" وارد اتاق لیام شد ،بلا توی خودش جمع شده بود و خواب بود.

لویی پتویی از روی تک مبل توی اتاق برداشت و از اتاق خارج شد.

هری پتو رو از دستش گرفت و روی لیام و پاهای زین که حالا دو طرف تن لیام دراز شده بود و لیام عملا بین اونها خواب بود ،مرتب کرد.

به زین نزدیک شد و دم گوشش گفت:

-ممنونم زی

لبخند زین اون لحظه کوچکترین دلیلش تشکر هری بود...اون دلایل بزرگتری داشت مثل اینکه لیام بدون قرص و فقط با حضور اون خوابیده بود.

هری و لو به اتاق خودشون رفتن و بماند که لویی با سماجت همه ی ماجرا رو از زبون هری بیرون کشید و البته که ذوق زده جیغاش رو توی بالش ها خفه میکرد.

توی سالن زین تو جنگ با خودش بود تا انگشت هاش رو لای اون فر های درشت و حالت دار فرو نکنه .

هرچند که چند وقتی بود تو هیچ جنگی با خودش برنده نمیشد پس دستش رو با ملایمت لا به لای اونها فرو برد.

light it up and fall in love •|ziam|• COMPLETEDWhere stories live. Discover now