اطلاعیه

2.1K 484 325
                                    

خب فاز اول "His eyes" هم تموم شد...😊

اگه بگم تا الان فقط مقدمه خوندین و هنوز داستان اصلی شروع نشده، چه حسی بهتون دست میده؟ 😆

حس خود را در یک جمله و یا با رسم شکل بیان کنید 😐

تا اینجا داستان رو دوست داشتین؟؟؟

از هفته ی آینده فاز دوم داستان شروع میشه و من کلییی باهاتون کار دارم (* قلنج گردن را شکانده و پوزخند میزند)

و اما فاز دوم...

یه سری تغییراتی در داستان ایجاد میشه که لازم دونستم حتما بگم...

1) از این به بعد "بعضی" از پارتها آهنگ پیشنهادی دارن و بهتون پیشنهاد میکنم اون پارت رو حتما حتما حتما با آهنگ پیشنهادیش بخونید چون تاثیرگذاریش خیییلی بیشتره... همه ی آهنگها هم از اکسو هستن (یعنی از گروهی گرفته تا سولو و ساب یونیت و ost)... چون صدای خود پسرامون خیلی به لمس بهتر داستان کمک میکنه...
حالا چطوری آهنگها رو بهتون اعلام میکنم؟! خب من هر پارتی که آهنگ داشته باشه رو در انتهای پارت قبلی معرفی میکنم. مثلا وقتی این پارت تموم شد تهش مینویسم که "آهنگ پیشنهادی پارت بعد It's ok سولوی کیونگسو از اکسو"... که هم اگه توی پلی لیستتون نداشتین وقت کافی رو داشته باشید، هم اینکه چاره ی دیگه ای نداریم 😐
و اگر اسم آهنگی ذکر نشه یعنی پارت بعد آهنگ پیشنهادی نداره...

*دوباره تاکید بر پیشنهادم میکنم: اگه میخوایید واقعا از داستان لذت بیشتری ببرید حتما با آهنگ های پیشنهادی بخونیدش...

آهان در ضمن این روند آهنگ پیشنهادی برای اون یکی فیکم (sunken) هم صدق خواهد کرد...

2) اگه تا حالا دقت کرده باشید، من همیشه در طول داستان برای مکالمه ی هر کاراکتری یه علامت مشخص میذارم که قاطی نکنید... مثلا بکهیون (-)، چانیول (+)، سهون (●) و الی آخر... حالا تفاوتی که توی فاز دوم پیدا میکنه چیه؟! این علائم تا آخر ثابتن ولی توی این فاز یه سری جاها هستن که مثلا توی یه خط جدا یه جمله ای داخل کوتیشن (" ") قرار میگیره که این به معنای یادآوری اون جمله اس... مثال:

"دوستت دارم"

خب این یعنی داره یادش میاد... یا یه جور خاطره اس یا که توی ذهنش نقش گرفته و بهش فکر میکنه... شبیهش توی چپتر 14 بخش آرزوهای بک وجود داشت ("اسممو از زبونت بشنوم"). نمیدونم خوب منظورمو رسوندم یا نه! ولی امیدوارم در طول داستان گیج نشید...

3) فاز دوم تا چند پارت اولش روند ملایم و کندتری نسبت به فاز اول داره... چون میخوام روی عاشقانه ی چانبک یه ذره مانور بیشتری بدم تا بعدا بهتر به چوخ بریم 😆... ولی بعد از چند پارت که نمیدونم چندتاس (😐) دوباره روند سریع و طوفان شروع میشه... پس لطفا اگه روند از نظرتون زیادی کند اومد، طاقت بیارید و صبر پیشه کنید تا به یه نتیجه ی خوب و لذت بخش برسیم.😊

4) من یه کاری رو تازگیا شروع کردم که ظاهرا همتون ازش مطلع نیستید و اونم تیزر گذاشتنه... من توی مسیج بوردم (کانورسیشن) برای هر پارت یه تیزری رو جلوتر میذارم که شما رو در جریان تقریبی داستان قرار میده و چند روز جلوتر از آپه... برای اطلاع از این تیزرها باید فالو کنید تا نوتیفکیشنش واستون بیاد و مطلع بشید... مثلا پارت 14 و 15 تیزر داشتن... البته داخل پرانتز باید بگم که اگر ازش استقبال نشه این ایده متوقف میشه... پس تا یکی دوتا رو همینطوری آزمایشی جلو میریم تا ببینیم چی میشه... کسایی که عاشق اسپویلن پیشنهاد میکنم دنبالش کنن... البته کامنت بذارید واسشون که من بفهمم دارید میخونیدشون و استقبال میشه 😂

5) خببب میرسیم به بخش جذاب و شیرین ووت و نظرات...😆😊😈
تا جاییکه میدونید این داستان شرط ووت نداشت و منم واقعا توی فاز اول کم نذاشتم و به قولم عمل کردم... که اگه میخواستم به ووت و نظرات نگاه کنم باید دوهفته ای صبر میکردم به آپ پارت بعدی... ولی از این به بعد ازین خبرا نیست 😈... چرا؟! چون که واقعا توی فاز اول احساس میکنم در حق داستانم اجحاف شد! خودتون تعداد سین و ووت هر پارت رو نگاه کنید متوجه میشید... اذیتتونم نمیخوام بکنم که مثلا بگم برای پارت بعد 250 ووت لازمه.. نه اصلا تعداد تعیین نمیکنم. همون که به تعداد معقولی برسه و با نظراتتون (انتقاد، پیشنهاد، سوال، تحلیل، تشکر، لاس زنی (😐😂) و غیره) بترکونید پارت بعد آپ میشه... (لاس زنی شوخی بود😊). پس تعداد نداریممم.... مهربون تر از این حرفام بابا...
و اما دلیل این کارم چیه؟! نه خود شاخ پندارم و نه خرم از پل گذشته... فقط ما قراره روزای سختی رو توی این داستان بگذرونیم و وارد یه حجم بزرگی از غم بشیم و طبیعتا این واسه من که دارم مینویسمش خیییلی سختتره... و خب اگه شماها کنارم نباشین و بهم قدرت ندین واقعا از پا میفتم... من واقعا تحمل داستانای غمگین رو ندارم و حالا فکر کنید نوشتنش واسه من چقدر میتونه سخت باشه؟!!! پس فقط با این کار میخوام که کنارم باشید و حضورتون رو حس کنم.
نه گدایی ووت و نظر میکنم و نه چیزی فقط ازتون میخوام که در حد لیاقت داستان همراهش باشید...

همین دیگه... تموم شد...

فقط آخرین صحبت:

من هیچ کانال تلگرامی ندارم (فعلا)... پس فقط چشم امیدم به شماهاست... اگر فکر میکنید این داستان لیاقتش بیشتر از ایناس و باید بهتر دیده بشه خوشحال میشم به دوستانتون هم معرفیش کنید...
من تا حالا از نویسنده ها یا هر شخص دیگه خواهش نکردم که فیک من رو به بقیه معرفی کنه.. چون معتقدم خودتون باید به این نتیجه برسید که این داستان لیاقت و ارزش معرفی رو داره یا نه... که البته دو سه نفر از مهربون ترین ها، این لطف رو کردن و من رو خوشحال و شرمنده ی خودشون کردن...🙈😭💜❤😍

و در آخر ممنونم از همه ی عزیزانی که از اولش همراهم بودن و بهم انگیزه و انرژی دادن و همه ی ریدرهای جدیدی که خیلی بهم لطف دارن... 💜😘

فقط میخوام بدونید که خیییلی دوستتون دارم... ❤

هر سوالی هم در مورد داستان، کاراکترها و یا حتی خودم دارید میتونید اینجا بپرسید و من حتما جوابتون رو میدم🙂

با تشکر

- هارلین کویین 😊

His eyes [Completed]Where stories live. Discover now