Part 28

314 41 4
                                    

.............
وین داد میزنه
تاپ و گاس با عجله میاد تو اتاق
وین دستا میلرزه.. گوشیو میگیره سمت تاپ
وین: ااااین..... چی میگه؟
تاپ گوشیو از وین میگیره
تاپ: وای.
.گاس: این چیه

یه پیام تصویری

وین گوشیو با عجله از دست تاپ میگیره و پیامو باز میکنه
دوتاشون از ترس میلرزن و به گوشی خیره شدن
وین: ببببرا..
تاپ با عجله به مایک زنگ میزنه
یه پیام دیگه

تا یه ساعت دیگه به آدرسی که واست میفرستیم میای ..اگه کسیو با خودت بیاری یا به پلیس بگی.. مطمئن باش دیگه نمیبینیش

وین رنگش صورتش مثل گچ سفید شده.. سرش گیج میره. دوباره ویدو رو نگا میکنه و شروع میکنه به گریه کردن.. داد میزنه و مدام اسم برایتو صدا میزنه
..................تماس تلفنی

تاپ: بهتره زود بیاید خونه
مایک: چی شده تاپ.؟. ما الان کار داریم
تاپ داد میزنه: بیا خونه ..اونا یه فیلم از برایت فرستادن مایک
مایک: چی؟
تاپ گریه میکنه: بیا خونه..خواهش میکنم.. من نمیدونم چیکار کنم
صدای زنگ در

تاپ با عجله درو باز میکنه
تاپ داد میزنه: دریک.. دریک
دریک با ترس: چی شده ؟
وین میاد بیرون و با عجله میره سمت دریک
وین: دارن میکشنش.. اونومیکشن
دریک : ارروم باشید..یکی درست حسابی بهم بگه چی شده؟
دریک گوشیو از وین میگیره و ویدو رو نگا میکنه رو صندلی میشینه
.....................

برایت : چرا مثل یه مرد با خودم قضیه رو حل نمیکنی
جاس: هه...مرد؟ من از تو خوشم نمیاد.. واسم جذاب نیستی.. ولی وین...
برایت: خفه شو
جاس میخنده : تو رو دارایی من دست درازی کردی........ این جالب نیست.. کسی نمیتونه اینو تحمل کنه
برایت: وین دارایی تو نیست آشغال
جاس: اگه تو دخالت نمیکردی الان بود
جاس عصبانی میشه و به برایت نگا میکنه
جاس: اون باید منو انتخاب میکرد.. نمیزارم مال کس دیگه ای بشه
برایت مدام تلاش میکنه دستاشو باز کنه ولی نمیتونه
.................

مایک: فیلمو نگا میکنه و چشماش پر اشک میشه.. رو صندلی  ساکت میشینه..سرشو خم میکنه و دستشو میزاره رو پیشونیش
بعد چند دقیقه سکوت

تای: بهتره آروم باشیم.. باید یه فکری بکنیم
وین با گریه: دیگه به حرفتون گوش نمیدم
تای: ببین وین..
وین بین هق هق گریه هاش: ساکت شید
من میرم اونجا و برایتو میارم بیرون..
وین بلند میشه و با عصبانیت اشکاشو پاک میکنه
وین: هیچکدومتون حق ندارید بهم بگید چیکار کنم فهمیدید؟ اون روانی برایتو بخاطر من گرفته.. خودم میرم مایک به وین نگا میکنه
وین: خواهش میکنم.. من نمیتونم همینجوری بشینم و ببینم دارن شکنجه اش میکنن..
همه ساکت شدن و به وین نگا میکنن
تای: بهتره عجول نباشی وین
وین: عجول؟ ندیدید؟ اونا دارن کتکش میزنن.. چراااا؟ بخاطر من احمق.. دارن میکشنش
کسی نمیتونه جلومو نگیره
وین به اون شماره پیام میده
وین: من میام.. تنها...قول میدم
.............فلش بک

Im here for youWhere stories live. Discover now