پارت دوم

845 286 52
                                    

- ساقه جوانه لوبیای روییده بر ام برونینگ 🍊

[ آهنگ پیشنهادی : Gasoline - Halsey ]


"حمله اول، حمله دوم، حمله سوم، حمله چهارم"

خیلی برام جالبه که چطور جرات میکنن در عرض بیست و سه روز چهار حمله متوالی با فواصل سه الی پنج روزه انجام بدن؟ بار اول وقتی که سیم مفتول رو بدور گردن سردسته شون پیچیده بودم، بطور کاملا واضحی هشدار دادم تا توی بازی ای که بازنده ان شرکت نکنن اما مثل اینکه رئیسشون ارزشی برای جون افرادش قائل نمیشه. من هم بودم احمق هایی مثل این مردها رو به قلمرو شیر میفرستادم.

اینکه از دوربین های مداربسته چکشون کنم جدا حال بهم زنه. ساعت چهار صبحه و اونها با ون های سیاه رنگ رو به روی دانشگاه می ایستن. بخشِ چریکیِ تیم از دیوارها بالا میرن و سیم های بافته شده آهنی رو جای محکمی از پشت بوم وصل میکنن. قرقره هارو روی سیم ها فیکس و زوایای مختلف عملیات به ظاهر سری شونو چک میکنن. اونها واقعا احمقن. من ابدا از رئیس باند 'پینگ' انتظار ندارم که اینقدر ناامیدکننده عمل کنه. کاش اونها چیزای باحال تری برای ارائه داشتن. بعد از انتقال اسلحه ها، کف پشت بوم میخوابن و مستقر میشن تا دوربین های مداربسته رو هک کنن. توی تمامی عملیات های قبلی همینطور عمل کردن. آخرین بار مغازه لوازم التحریر فروشی ای که سوژه تحت محافظتم برای خرید استیکر و اینجور چیزها رفته بود رو به رگبار گرفتن و من رو کلی به زحمت انداختن.

میتونم به اون پسر بگم که امروز به دانشگاه نره و با توجه به علاقه زیادش به علم جویی، میدونم که قبول میکنه اما استراتژیِ جدیدی رو توی ذهنم دارم‌. دلم نمیخواد که بخاطر چند تا تیرانداز احمقِ ژسه دانشگاه رفتنِ سوژه هارو کنسل کنم‌. شاید اینطور بنظر برسه که خطرناکه و من باید جلوشو بگیرم اما حواستون رو جمع کنید. برای شکار نهنگ هر چقدر که از بیرون بهش ضربه بزنید فایده ای نداره. من صید نهنگ رو بلدم. وقتی میخواید نهنگ شکار کنید، چاقو رو داخل استینتون مخفی کنید و به طرف نهنگ برید. اجازه بدید که نهنگ شمارو ببلعه و فکر کنه که کشته شدید اما وقتی به شکم نهنگ رسیدید، چاقوتونو دربیارید و اون رو از درون بشکافید. قلبش رو پاره پاره کنید و وقتی که مرد، بیرون بیاید. تبریک میگم شما یه نهنگ صید کردید!

نمیدونم این تیکه نون تست از کیه مونده چون هر چقدر با آب جوش خیسش میکنم نرم نمیشه. باید اسلحه های امروز رو زودتر از ساعت پنج توی ماشین بذارم. شاید بمب گذاری لازم باشه، نمیدونم. گذاشتن بمب توی ماشینم خطرناکه چون موقع فرار یه اشتباه کوچیک میتونه منجر به گل به خودی بشه و من قراره از دروازه به خوبی مراقبت کنم. من هم توی خط حمله حرف اولو میزنم، هم توی بخش دفاعم و درون دروازه هم می ایستم.

کلت ام برونینگ خوش دسته و قربانی زودتر میمیره. مسلسل ام جی فور هم خوبه، اگه شرایط درست پیش نره ازش استفاده میکنم. اچ کی ۴۱۶ هم بد نیست. دقت بالایی داره اما از فاصله یه کیلومتری به هدف نمیخوره. قنداقش هم بزرگه و اگه حرفه ای نباشی شونت بعد از تیراندازی کبود میشه. قناسه ای اس ۵۰ مورد پسندمه‌. هدشات های قشنگی رو از فاصله دور فیکس میکنه. انبار اسلحه هایی که توی زیرزمین جمع کردم مجهز و خطرناکه. یه کبریت کوچیک میتونه همه چیز رو منفجر کنه اما من نمیتونم یک لحظه هم سوژه رو رها کنم و برای تهیه اسلحه به خارج از شهر برم برای همین همه شون رو کنارم دارم.

" Under Tangerine's Peel│Chanbaek Ver "Where stories live. Discover now