پارت بیست و ششم

436 138 56
                                    

- خریدارِ درد های شما هستیم، به هر قیمتی 🍊

"کارِت توی تیراندازی خوبه آجوشی" کیونگسو رو تحسین کردم و نگاهی به سیبل انداختم. اعصابش خرد بود. ملاقات با زیر دستان و زیر شاخه های کیم جونمیون چیزی حدود نصف روز طول کشید و دو مجبور شد که قراردادهای هنگفت و کلانی رو باهاشون ببنده.

"حتی اگه جای کیم بشینم هم دهنم سرویسه" سیگار رو گوشه لبش نگه داشت و خشاب دومِ کلت کمری اش رو روی سیبل چوبی خالی کرد.‌ سطح سیبل بخاطر طعمه عصبانیتِ تیراندازها قرار گرفتن، تماما سوراخ سوراخ شده بود. ته سیگارش رو با پشت دستکش اش خاموش و سیگار بعدی رو روشن کرد. اگه یک میلیون سیگار توی تمام دنیا وجود داشته باشه، دومیلیون اش رو راشل و کیونگسو دود میکنن. فکر می‌کنید آلودگی هوا و گرمایش جهانی تقصیر کیه؟ راشل و کیونگسو. اونها به قدری پشت سر هم در شرایط استرس زا و عصبانیت سیگار میکشن که هیچ کس نمیتونه باهاشون رقابت کنه، حتی اگزوز ماشین.

"دهنم سرویسه، اون حرومزاده تایلندی، یک دقیقه جنده اش رو رها نمیکرد اما مبلغی که توی قرارداد نوشت دقیقا پنج برابر چیزیه که در حال حاضر ماهانه از کیم جونمیون دریافت میکنه، فاک" دو فریاد زد و اسلحه رو انداخت. به طرف سیبل رفت و با پرتاب کردنش به سمت دیوار، اون رو شکست. نگاهی به بکهیون انداختم که با تاسف حرکات دوستش رو زیر نظر داشت. البته نمیدونم که باید کیونگسو رو دوستِ بادیگاردم حساب کنم یا نه.

فندک فلزی بین انگشت هاش میلرزید. به سقف سالن تیراندازی پناهگاه خیره شده بود. سالنِ حدودا سی متری که مخصوص تیراندازی بود. هیچ روزنه و نوری وجود نداشت.

دو به طرف من اومد و بکهیون بلند شد. بنظر نمیرسید که بخواد آسیبی بزنه: "احساس میکنم دارم همه چیزم رو از دست میدم چانیول. اگه همه چیزم رو از دست بدم، باید چیکار کنم؟"

بکهیون با حالتِ اخطارِ 'این پسر تحت حفاظت منه، جرات نکن بهش آسیبی بزنی' نگاهش میکرد و کیونگسو دست هاش رو به نشانه تسلیم بالا برد: "فقط میخوام باهاش حرف بزنم، شبیه گاوهای آمریکایی که پارچه قرمز میبینن نشو"

کیونگسو کنار من نشست و شیشه الکل رو درخواست کرد. قطرات عرق از شقیقه هاش سرازیر میشدن و درون یقه لباسش فرو میرفتن. چوب پنبه رو از دهانه شیشه جدا کرد و روی زمین انداخت. تکیه داد و مایع درون شیشه رو یک نفس سر کشید. بادیگاردم اسلحه ای که کیونگسو چند لحظه پیش روی زمین انداخته بود رو برداشت و صداش رو بالا برد: "زیاد نخور، موقع مستی خیلی احمقانه بنظر میرسی"

دو تک خندی زد و باد معده اش رو خالی کرد: "خیلی وقته مست نکردم، بهتره بگم خیلی وقته مست نشدم. خیلی دلم میخواد مست بشم ولی اینقدر خوردم که ظرفیتم رفته بالا"

بکهیون شانه هاش رو بالا انداخت: "قبلا وقتی نوشیدنی گازدار پرتقالی میخوردی مست میشدی، یه نگاه به خودت بنداز"

" Under Tangerine's Peel│Chanbaek Ver "Where stories live. Discover now