The Silent Court of Perfumes (Completed)

ং 35 ೈ𓂃Only You 2✧࿐

ѕσмє уσυ нανє α вυη¢н σƒ ρєσρℓє αяσυη∂ вυт αѕ ℓσηg αѕ нє'ѕ ησт αмσηg тнєм уσυ'яє αℓℓ αℓσηє.

یہ وقتایے دورت شلوغہ ولے چون اون نیستش تنهاترین آدمہ رو؎ زمینے.

─═इई 🍃🌼🍃ईइ═──═इई 🍃🌼🍃ईइ═─

خانواده‌ی پر جمعیت پارک برای آخر هفته دور هم جمع شدند. خونه‌ی پدر مادرشون کمی دور بود ولی همه ترجیح می‌دادند توی این عمارت بزرگ جمع بشن و حسابی از گوشت‌های کبابی پدرشون لذت ببرند. اینجا اومدن فقط برای سر زدن به پدر مادرشون نبود. هم از طبیعت بکر شهر ساحلی استفاده می‌کردند تا از شهرهای شلوغ و خستگی مفرط زندگی شهری دور بشن و هم کمی هوای تازه و منظره‌های زیبا و دیدنی به چشم‌هاشون هدیه می‌دادند. همگی با هم برای ساخت این عمارت هزینه کرده بودند و اغلب تعطیلات رو هم همینجا و کنار هم بودند. یک خانواده‌ی شلوغ و پر سروصدا که چند سالی بود کلی نوه هم به جمع‌شون اضافه شده بود. زوج‌ها همگی روی مبلمان مخمل نشسته بودند و هرکدوم از زاویه‌ی خاصی داشتند به تازه‌ترین زوج خانواده نگاه می‌کردند. سروصدای بازی بچه‌ها تمام خونه رو پر کرده بود و توله گرگ‌ها حسابی توی خونه پدربزرگ و مادربزرگ خوشگذرونی می‌کردند. به هرحال دیگه توی آپارتمان نبودند و دورتا دور خونه هم برای اون‌ها یک پارک و دریاچه بود که حسابی آب بازی کنند و شیطنت کنند.

یری به جون جیمین غر می‌زد که سال‌هاست با هم ازدواج کردند و سه تا بچه دارند اما هیچ‌وقت به اندازه‌ی چانیول و بکهیون رمانتیک نبودند. کریس به سلینا می‌گفت که حتما باید با چهارتا بچه‌ها یک روز به خونه‌ی این زوج برن و همه جا رو بهم بریزند. یورا با شیفتگی از اینکه چقدر بهم میان می‌گفت و جونگده هم درحالیکه تخمه می‌شکست بهش می‌گفت که اون‌ها هم باید برن بالا و همچین تصویری بسازن! نوه‌ی بزرگ خانواده هم که توله‌ی کریس بود داشت برای کوچکترها پز می‌داد که اون با دوست‌دخترش به همین رمانتیکی بوده و تمام دخترهای مدرسه حسرت اون رو می‌خورند.

شین‌هه سینی توی دستش رو روی میز گذاشت و گردنش رو عقب داد تا به بالا نگاه کنه. چانیول و بکهیون توی راهروی نعلی شکلی که دور تا دور فضای نشیمن بود، ایستاده بودند. از این پایین واقعا تماشا کردن‌شون شیرین بود.