ং 38 ೈ𓂃Marriage✧࿐

767 247 38
                                    

What does marriage mean?
It means to live in the heart.

ازدواج یعنی چی؟
یعنی توی قلب هم جون بدیم.

─═इई 🍃🌼🍃ईइ═──═इई 🍃🌼🍃ईइ═─

بویی مخلوط از بابونه، شقایق و مرواریدی توی خونه پخش شده بود. چندتا بيسکوئيت پرتقالی توی بشقاب و کنار لیوان‌های چای قرار داشت. میز وسط کاناپه‌ها به کناری هل داده شده بود و چند ورق بازی هم روی زمین افتاده بود. ظرف‌های شام هنوز توی ظرف‌شویی بود و تمام لامپ‌های نشیمن روشن بود. پرده‌های کرکره‌ای رو آبالون به دستور ارباب‌هاش بالا داده بود و سروصدای شهر هم توی خونه‌ی شنیده میشد.

آخرین روز بهاری از راه رسیده بود و از فردا تابستون گرم با کلی میوه‌های آبدار شروع میشد

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

آخرین روز بهاری از راه رسیده بود و از فردا تابستون گرم با کلی میوه‌های آبدار شروع میشد. چند روزی بود که خونه‌ی چانیول شده بود خونه‌ی زوجی که عشق سر هم کرده بودند. هیچ‌چیز تغییر نکرده بود. هنوز هم گل‌های کنار راه‌پله نارنجی بودند و کاناپه‌ها سبز فقط حالا تمام خونه پر بود از عطر آرامش امگای آقای قاضی. کمد لباس‌هاشون شده بود جایی برای لباس‌های هردو که هرزمان به خونه برمی‌گشتند یکی بود تا از اون یکی استقبال کنه.

چانیول اصرار کرده بود که زودتر ازدواج کنند ولی بکهیون ازش خواسته بود که کمی باهم هم‌خونه باشند ولی اون‌ها همین حالا هم زوجی بودند که دوازده سال از ازدواج‌شون گذشته بود. این دوازدهمین بهاری بود که توی زندگیِ هم نقش داشتند فقط این یکی از همه‌شون قشنگ‌تر بود چون شده بود بهار قلب‌هاشون و شاید حتی چشم‌هاشون!

چانیول زانوهای تا شده‌ی خودش رو بغل کرده بود و منتظر بود تا بکهیونش اتاق خواب رو ترک کنه. طولی نکشید تا امگا درحالیکه فقط یه تیشرت فیت و شورتکی که بود و نبودش فرقی نداشت رو پوشیده بود با چند ورق توی دستش از اتاق بیرون بیاد و اون پاهای خوش‌تراشش رو رسما بکنه توی جفت چشم‌های چانیول!

+ میشه زودتر بیای؟

- دارم میام دیگه.

هردو کفری گفتند و به محض رسیدن بکهیون، چانیول امگا رو بین پاهای خودش جا داد و دست‌هاش رو روی ذون‌هاش گذاشت. بکهیون هم مثل چانیول پاهاش رو دراز کرد و شونه‌اش رو بالا داد تا گردنش رو از لب‌های داغ آلفاش دور کنه.

The Silent Court of Perfumes (Completed)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora