Cahpter 20

137 44 23
                                    

فصل ۲۰

بهار ۲۰۲۱ - حومه شهر لندن

سربازهای سیاه در شعاع پنجاه‌مایلی مرزها تردد داشتن و قرار بود بعد رد کردن فنس‌های الکتریکی از تمام جاده‌های فرعی پراکنده بشن. طبق برنامه برای عدم جلب توجه مامورین لندن، تنها چهل سرباز سیاه و ده سرباز نقره‌ای اجازه‌ی تردد در اطراف دفتر خصوصی وزیر کل داشتن.

دوربین‌های جاده‌های فرعی لندن تماما کنترل می‌شد. مامورین امنیتی در پایگاه‌ها قادر به این نبودن که در هر پنجاهمین روز چیز مشکوکی رو ثبت یا مشاهده کنن. قدرت پایه‌ی امنیتی و جاسوسی‌ای که رهبر سنت‌گیلز به راه انداخته بود با سیستم امنیتی لندنِ عظیم برابری می‌کرد.

برای سربازها صدای کروزرها کرکننده نبود. اونها به شنیدن این صدا عادت کرده بودن چون تصمیم گرفته بودن همگام با رهبرشون برای حذف طرح‌های غیرانسانی‌ای که توی خونه‌شون به پا شده بود بجنگن. عقب کشیدن برای سربازها درست استنباط نمی‌شد. همه یک هدف و یک استنباط داشتن و زمانی که به مرحله‌ی باور قلبی دست پیدا می‌کردن، محال بود ازش دست بکشن. سربازها درست مطابق رفتارها و هنجارهای رهبر عمل کرده و چیزی که در دست داشتن رو با چنگ و دندون حفظ می‌کردن.

جنگ نمی‌کردن بلکه بیشتر در حالت دفاعی باقی می‌موندن.

اگر تماسی در بین راه شبانه‌ی سربازها برقرار می‌شد، سربازها بر اساس رقم کدهاشون ارتباط می‌گرفتن. اگرچه شناسه‌ی تمام تماس‌ها توسط پایگاه سنت‌گیلز از بین رفته و فقط شنودها توی اتاق تیم هک باقی می‌موندن.

امشب در راس چهار بامداد، هیچ مقامی، هیچ افسری و هیچ پلیسی از این موضوع خبر نداشت که سربازهای سیاه پایگاه سنت‌گیلز روکری قراره با رهبرشون به پیش پای مرگ قاضی کل برن.

تا راس چهار بامداد، مناطق شرقی، غربی و جنوب اسکله‌ی دفتر شخصی قاضی کل تحت محاصره قرار گرفته بود و در راس چهار و سی دقیقه، بعد ورود سرباز سیاهی که از قبل قرار بود به ملاقات قاضی کل بره، سوت به صدا دربیاد و هشدار پایان ماموریت اجرا بشه.

زمانی که بکهیون همراه باقی سربازها پایه‌ی تک‌تیراندازش رو روی لبه‌ی ساختمان تخریب شده‌ی اسکله نصب کرده بود، انتظار نداشت صدای ایرپاد گوشش رو خراش بده. برای وارد شدن به داخل دفتر قاضی کل مشخصا مضطرب بود. کیتلین بهش می‌گفت سربازها به صورت رندوم در هر بار انتخاب می‌شن تا یک قتل مشخص رو برای رهبر انجام بدن. بیشتر سربازهای سیاه از قید قرعه درمیومدن. اما سرباز سیاهی که در یک خط مشخص با باقی سربازها پشت کادر بام مخفی شده و از طریق سیستم موقعیت یاب آیپدش، پنجره‌ی دفتر قاضی کل رو نشانه گرفته بود، یک تفاوت بارز با باقی سربازها داشت، اون هم این بود که نمی‌دونست قاتل اصلی خودش نیست بلکه رهبر سنت‌گیلزه و قراره خودش فقط به عنوان یه نظاره‌گر وارد اونجا بشه. کسی که مجبوره کلمات و جملات مشخصی رو به قاضی کل تحویل بده.

QuixoticWhere stories live. Discover now