Chapter 32

145 44 61
                                    

فصل ۳۲

قربان پس شما تایید می‌کنید که این قتل‌ها زنجیره‌ای و به یک نفر متصل بوده. اما از این مسئله چیزی افشاسازی نمی‌شه. به عنوان رئیس جدید پرونده چه انتظاراتی و چه حرف‌هایی درباره‌ی شایعاتی که رهبر پایین‌شهر رو به این قتل‌ها متصل می‌کنه دارید؟

اگر صدای تلویزیون کمی بیشتر از حالت معمولی بلندتر می‌شد، دیگه تمام حاضرین کافه‌تریای کوچیک پایگاه که تعدادشون به چهار نفر هم نمی‌رسید، ایمان میاوردن که رهبرشون پارانویای شدید داره. چهار ساعت از اون لحظه می‌گذشت که چانیول با وحشت دستور داد تمام سیگنال‌ها رو قطع کنن.

اعضای اتاق با بررسی سابقه‌ی دستورات رهبرشون می‌تونستن متوجه بشن که رهبرشون برای اولین‌بار داره گام‌هایی اشتباه و سردرگم برمی‌داره. مثل حرکتی احمقانه در شطرنج که سر وزیر رو به باد می‌ده. رهبرشون به حساب اعتمادش، در قبال مرگ وزیر امور خارجه، اجازه‌ی دسترسی رسانه‌ها رو داده بود و حالا پاک پشیمون به نظر می‌رسید و تک‌تک جمله‌های جکسون رو مدام مرور می‌کرد. نوشتن جملات روی تخته‌ی اسکجول کافه‌تریا بس نبود. چانیول شطرنج‌باز ماهری نبود. حالا فقط در ذهنش داشت حرکات اشتباهش رو می‌خوند.

کنترل رو بین انگشت‌هاش فشرد و صدای تلویزیون رو بلندتر کرد. انعکاس صدا با دیوارهای شیشه‌ای اتاقک آزاردهنده‌ترین مسئله‌ی ممکن بود برای تست کردن صبر و تحمل سربازهای نقره‌ای.

من گمان نمی‌کنم تحقیقات زیاد زمان‌بر باشه. دولت وعده‌ی جمع‌آوری فرقه‌ها رو داده چون این مسئله یه تهدید بزرگه با کسایی که فکر می‌کنن می‌تونن با سیاست‌های مقدس لندن مبارزه کنن. مردم سنت‌گیلز در امان خواهند بود به جز رهبرشون. ما نمی‌تونیم مهر تاییدی بر مبنای مقصر بودن رهبر سنت‌گیلز بزنیم اما تحقیقات پی در پی ادامه دارن. پیام ما برای مردم سنت‌گیلز یک تظاهرات مسالمت‌آمیز علیه رهبری نامنصفانه‌ی منطقه‌ست. اون‌ها می‌تونن با پیام من درک کنن که چقدر پذیرفتن سیاست‌های جدید به نفع منطقه‌شونه. همونطور که مسیح پذیرفت پیغام خودش رو به شهرهای مختلف جهان برسونه. مسیح مژده‌ها و ایده‌های زیادی برای آزادی بشریت داشت. نامه‌هاش از طریق شاگردانش به اورشلیم و مناطق محاصره شده فرستاد که مسیحیان امیدشون رو از دست ندن. با اینکه مکاشفه سخت به نظر می‌رسید اما مسیح موفق شد. پس ما هم باید قاطعانه با تصمیم و سیاست‌های دولت قدم برداریم.

صدای سوت هشدار ایمیل‌ها و تماس‌های ایرپادش کرکننده تلقی می‌شدن. اما سعی داشت توجهی نکنه. نمی‌خواست نسبت به کاری که کرده به دولت‌های بالاشهر جوابگو باشه. اون حق داشت شک کنه، شک و شبهه‌ای که هیچ یک از اعضا درک نمی‌کردن.

دستور ناگهانی چانیول همه‌ی پایگاه رو به وحشت انداخته بود. ملایمت به خرج دادن اربابشون چیزی واضح و مشخص بود اما اعضای پایگاه با دستورهای هیجانی و فلبداهه میانه‌ی خوبی نداشتن.

QuixoticWhere stories live. Discover now