16 : ملاقات در سنترال پارک

293 59 28
                                    


لطفاً نوشته‌ی آخر رو بخونین. باید نظرتونو بدونم.

نوا همینطور روی نیمکت نشسته و داره به اون سه تا پسر نگاه میکنه. یکی از اونا مشخصه یه چیزی داره آزارش میده اما به خاطر دوستاش که آروم میگن و میخندن چیزی نمیگه.

پسر موطلایی یه جورایی نظر نوا رو جلب کرده؛ نمیدونه به خاطر قیافه‌ی جذابشه یا به خاطر اینکه یجورایی نوا رو یاد خودش میندازه. هرچی نباشه نوا هم مجبوره پیش گِیل تظاهر کنه.

انقدر توی همین افکار عمیقش غرق شده بود که نفهمید پسری که تا چند لحظه پیش بهش خیره شده بود حالا جلوش ایستاده و وسایل دخترا رو جلوش گرفته

_ هی پسر محو چی شده بودی؟!
پسر با صدایی که نوا رو حتی بیشتر توی فاز خیالاتش میبره میپرسه.

_ آه... امممم..
نوا از شدت خجالت و شوکه‌شدن نمیتونه کلمه‌هاشو کنار هم بچینه و اعصاب خودشم خورد شده‌

_ خیله خب( پسر یه خنده‌ی ریز میکنه)... به هر حال اینا رو انداختی. پس... بگیرشون
نوا تا حالا توی عمرش انقد از دوباره به حرف اومدن کسی ممنون نشده بود.

نوا دوباره به خاطر صدای اون پسر و اون خنده‌ی لعنتیش توی افق رفت ولی سریع خودشو جمع و جور کرد... به این نتیجه رسید که لازم نیست توی اولین برخورد مثل یه اوشگول به نظر بیاد

_ اوه... اممم ممنونم ازت... گمونم حواسم بهشون نبوده‌ .

پسر موطلایی به خاطر صدای نازک و با این وجود محکم پسر شوکه میشه... اون قطعاً صداش زیباست.

_ آره مطمئناً نبوده... پسر آروم میگه با این امید که نوا نشنیده باشه اما اون خیلی هم سریع شنید و حتی بیشتر از خودش خجالت میکشه.

" هه... این پسر کیوته"

" اوه خفه شو نیک... تایپ تو نیست"

" تایپ؟! من از کی تایپ دارم؟!"

" به هرحال... خودتو جمع کن نیک"

این گفت و گوییه که توی اون لحظه توی سر نیکولای شکل میگیره... حالا دیگه صداها هم اضافه شدن.. چه عالی !!

بالاخره از فکراش بیرون میاد و کیف دخترا رو دست نوا میده. نوا زیر لب ازش تشکر میکنه و سرشو پایین میندازه.

" هی صب کن ببینم اون الان قرمز شد؟!... وای آره !!"

_ اوه به خاطر خدا خفه شو !!
نیکولای بلند داد میزنه و اصلاً از این خبر نداره که به جای صدای درونیش حالا یجورایی سر پسر خجالتی داد کشیده

"دمت گرم نیکولای"

متوجه لرزیدن قابل توجه نوا میشه و سریع تصمیم میگیره ازش عذرخواهی کنه
_ هی هی پسر! من واقعاً معذرت میخام! با تو نبودم قسم میخورم! آه گندش بزنن !!

Waves [LGBT]Where stories live. Discover now