18 : نوا و تصمیم گرفته شده

308 62 32
                                    


حمایت از داستان به حدی افتضاحه که واقعاً نمیدونم اصن برا کی دارم مینویسم دیگه .
امیدوارم خوشتون بیاد اونایی ک میخونین .

د.ا.د نوا

_ نوا عزیزم بیداری ؟
صدای آشنای لینزی رو از پشت در میشنوم . احتمالاً اومده حرف بزنیم . این دیوونگیه محضه . من کسیَم که باید بره باهاش حرف بزنه ولی حالا اون اینجاست .

بلند میشم و میشینم و از دردی که توی کمر و گردنم حس میکنم یه 'هیسس' میکشم . گندش بزنن . حتماً شب با گریه خوابیدم . روی این زمین سفت .

دوباره آروم در میزنه و اینبار به زور بلند میشم و درحالیکه پشت گردنمو میمالم تا یکم دردشو تسکین بدم در رو باز میکنم .

یکم در رو باز میکنم و نور خورشید میزنه تو چشمام . لعنتی صبح شده مگه نه ؟ حالا دیگه مثل غارنشین ها ساعتم نمیدونم .

چشمامو توی چشمای لینزی میندازم که برق همیشگیِ خودشونو بعد از دیدن من به دست میارن . این خوبه که دیدن من راضیش کرده .

در رو بیشتر باز میکنم و میزارم بیاد تو . بدون حرف میره روی تخت میشینه و به کنارش ضربه میزنه که برم پیشش . با دستم که روی کمرم گذاشتم و مطمئناً مثل این پیرزنا شدم میرم و پیشش میشینم .

فکرم پیش این میره که بروک کجاست پس ازش میپرسم:
_ هی لینز ، بروک کجاست ؟

_ اوه ، اون سر کاره . من امروز توی آموزشگاه کلاس نداشتم . شب سختی داشتی ؟

این دختر خیلی تیزه . لعنتش کنن . و بله لینزی یه جورایی معلمه . اون به دانش‌آموزا مشاوره میده نمیدونم دقیقاً یعنی چی ولی کی اهمیت میده ؟ وقتی خودت رئیس خودت باشی و پول پارو کنی دیگه اهمیتی نداره !

_ اوه... اوه آره رو زمین خوابم برد .
دوباره پشت گردنمو میمالم اما اینبار از شرمندگی و خجالت .

_ خیله خب . میخوای حرف بزنیم ؟
قبل از اینکه نظرم عوض شه سریع میگم تا بحث مسخره‌ی دیگه‌ای وسط نیاد .

صورت لینز روشن میشه و تند تند سرشو تکون میده . سرمو پایین میندازم . نمیدونم باید از کجا شروع کنم ... نمیدونم میخوام اول عذرخواهی کنم یا اونو نگه دارم برا بعد ... ترجیح میدم اون اول شروع کنه ، خوشبختانه همینکارو هم میکنه ؛ این دختر احتمالاً ذهن منو میخونه !

_ نوا من و برو واسه دیروز متاسفیم . نباید اذیتت میکردیم . شرایطت مساعد نیست و -

_ نه لینز تو لزومی نیست عذر بخوای . منم نباید اونطوری قاتی میکردم . میدونم قصدتون خوبه . میدونم لینز .
دستمو روی زانوش میذارم و اونم دستشو روی دست من میذاره . حس دستای گرم و دخترونَش روی دست خودم خیلی خوبه ‌.

_ فقط گمونم فشار روم زیاده ...

دروغم نمیگم . فشار واقعاً روم زیاده . حتی شاید بیشتر از حد تحملم . نمیدونم باید چیکار کنم . دلم واسه گیل و نینو یه ذره شده .

Waves [LGBT]Where stories live. Discover now