37 : به‌ سلامتی یه شب تو کلاب !

397 47 36
                                    


🎵Camila Cabello- Crying In The Club🎵

* به طرز عجیبی مرتبط و از این حرفاست‌. حتماً گوش بدین*

در اتاق کارشو با عصبانیت میکوبه و سوار آسانسور میشه .

هنوز باورش نمیشه ... چطور تونسته بود این کار رو باهاش بکنه ؟ چطور تونسته بود بعد از اون همه حرف زدنای نصف شبی و اون همه احساسات پا بزاره رو قلبش و رد شه؟ چطور تونسته بود خیلی راحت تو چشمای نیکولای نگاه کنه و بهش بگه که دوستیشون براش بی‌ارزش بوده؟ اونم درست روزی که تصمیم داشت بهش بگه که احساساتش قطعاً براش بیشتر از یه دوست بوده .

ولی حالا دیگه نه ...نوا خودش گفت، اون خودش گفت که به طرزی داشته از نیکولای سوءاستفاده میکرده ... درست مثل همه‌ی آدمای دیگه ... اصلاً چه دلیلی داشت که نیکولای فکر کنه نوا قرار بود هیچ فرقی با بقیه داشته باشه؟

دیگه فکر کردن درباره‌ی بدبختیاش کافیه ‌. خودشو توی اون اتاق کار حبس کردن بسه .

سوار پورشه‌اش میشه و از هتل بیرون میزنه ‌. از الان هم میدونه کجا میخواد بره .

اون باید پیش پسرا بره . آرامشو فقط میتونه از اون دوتا بگیره ‌.

با رانندگی بی‌توجه و سرعت زیاد به خونه‌شون میرسه ‌. زیاد طول نکشید تا برسه . خونه‌ی پسرا ۱۰ دقیقه بیشتر فاصله نداره .

از ماشین پیاده میشه و در رو میزنه . وقتی منتظره در روش باز شه به ساعتش یه نگاه میندازه؛ ساعت ۱۲:۳۰ شبه ‌. خب خیلی که دیر نیست نه ؟

در باز میشه و نیکولای سرشو خم میکنه ‌‌. اونجا کلاید ایستاده، بلوز تنش نیست و پیژامه‌ی گشادش پایینای پهلوش وایساده ‌.

کلاید با پشت دستش چشماشو میماله و ابروهاشو تو هم میبره وقتی نیکولای رو میبینه . یه خمیازه میکشه و بعد به حرف میاد

کل_ هی نیک اینجا ..چیکار میکنی ؟

وسط حرفش هم خمیازه میکشه و نیکولای با خودش فکر میکنه که اگه انقدر خسته‌ست چرا به نظر میاد مدت زیادیه که بیداره؟

نیک_ هی کلاید میشه بیام تو؟

کلاید جواب نمیده و درعوض فقط در رو بیشتر باز میکنه تا نیکولای بره تو . نیکولای برای تشکر سرشو تکون میده و وقتی توی خونه وارد میشه نگاه خیره‌شو روی کفشاش نگه میداره

کلاید در رو پشت سرش میبنده و دستشو پشت کمر نیکولای میذاره تا اونو سمت مبل ببره . نیکولای با بی‌میلی خودشو روی مبل نرم پرت میکنه و کلاید پیشش میشینه ‌

کل_ هی پسر نگفتی واسه چی اینجایی؟

کلاید حالا دیگه حواسش کاملاً جمع جمع شده ‌. الان بهترین دوستش به مراتب مهمتره .

Waves [LGBT]Where stories live. Discover now