20 : استقلال بنت وایلز و اشتراک درد

300 63 37
                                    

Song >> Alesso- Take My Breath Awaay

۲۰ تا چپتر شد 🤗

د.ا.د کلاید

با بوی خوب بیکن و تخم مرغ چشمامو باز میکنم . یه غلت روی تخت میزنم و میفهمم جای نامزدم خالیه . معلومه که خالیه . امروز روز تعطیله و اون دوست داره صبح تو تخت بهم صبحونه بده . میدونم ، نامزدم یه تیکه الماسه ‌.

صدای زیر لبی آهنگ خوندنشو میشنوم که داره نزدیکتر میشه . سریع چشمامو میبندم و خودمو به خواب میزنم ‌. یکم بازی ضرری نداره که !

وارد اتاقمون میشه و سینی رو روی پاتختی میذاره . چیزی که بعد از اون حس میکنم نشستنش روی سینمه . زانوهاشو دوطرف بدنم گذاشته و خودشو رو سینم راحت کرده . تمام تلاشمو میکنم نذارم دوست پایینیم از این رفتارش بیدار شه و خب خوشبختانه هم‌چنان موفق بودم .

مثل اینکه هنوز نفهمیده بیدارم . بیبیِ ساده‌ی من !

روم خم میشه و صورتشو بهم نزدیک میکنه ، اگه بخواد همینطوری ادامه بده فک کنم منو به خواب ابدی بفرسته .

یکی از دستاشو که باهاش خودشو نگه داشته بود برمیداره و پشتشو با محبت روی گونم میکشه . میخوام همون لحظه دستمو روی دستش بذارم و تا جون داره ببوسمش ولی میخوام ببینم به کجا میرسیم .

لباشو بالای سرم میبره و موهامو بو میکشه ، چند تا بوسه‌ی کوتاه اونجا میذاره و بعد لباشو میاره پایین . یه بوسه روی پیشونیم ، یکی روی شقیقم و بعد یکی روی استخون گونم میذاره .

لباشو روی گونم میکشه و میتونم قیافشو تصور کنم که به خاطر ته‌ریشم دماغشو یکم جمع میکنه ، لباشو تا پایین فکم همینطور میکشه ، بعد از این که چند تا بوسه‌ی ریز و البته خیس اونجا میذاره لباشو بالاتر میاره و حالا دیگه نفس خوشبو و گرمشو روی لبام احساس میکنم .

بدون هیچ تردیدی دستمو بالا میارم و پشت گردنش میبرم و لبامونو بهم میچسبونم . اول یکم سورپرایز میشه ولی بعد اونم توی بوسمون گم میشه و با علاقه‌ی بیشتری بوسه‌رو ادامه میده .

بعد از چند لحظه از هم جدا میشیم و میبینم با یه پوزخند داره بهم نگاه میکنه و ابروهاشو بالا میندازه .

_ برا من فیلم بازی میکنی عوضی ؟! وقتی بیداری چرا ( دستشو به سینم میزنه) خودتو (دوباره) به خواب ( یکی دیگه) میزنی ؟ ها ؟!
با بازیگوشی دستای سبکش رو روی سینم میزنه و حتی خودشم نمیتونه لبخندشو پنهون کنه ‌. بیبیِ من .

قبل از اینکه بتونه یه بار دیگه سینه‌ی لختمو بزنه جفت مچاشو میگیرم و جاهامونو عوض میکنم . روی تخت میندازمش که یه صدای جیغ مانند درمیاره و بعد روش خیمه میزنم . پاهامو لای پاهاش میبرم و تو هم قفلشون میکنم .

دستمو از روی شکم پوشیده نشده‌اش تا روی گردنش میکشم و از حس لرزیدنش زیر دستام با خودم لبخند میزنم . از حس نامزدم زیر انگشتام موهای خودمم سیخ میشن که حتی لبخندمو بزرگتر میکنه ‌‌. من فقط یه باکسر سیاه تنمه و بنت هم یه فقط یه پیژامه‌ی نازک و راه‌راه ابریشمی پوشیده ‌.

Waves [LGBT]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ