[22]غیر انفرادی

798 100 7
                                    


د.ا.ن زین

از خواب بیدار شده بودم و دستای لیامو دور خودم حس میکردم و پاهاش که تو پاهام پیچیده.

نمیتونستم قلت بزنم. دستای لیام بدجوری سفت تو دستام بود. بیخیال شدم و همون جا موندم

دیشب عالی بود...وقتی تمام بدنمو با بوسه هاش خیس میکرد و با دیدنم ذوق میکرد و ناله هامو دوست داشت...وقتی غر میزد که چقد تنگم...

خندم گرفت با فکر کردن بهش و باعث شد لیام بیدار شه.

با اخم موقع خواب بهم نگاه کرد و خندید و بلند شد و رفت تو حموم و داد زد : هی زین من میرم حموم

"باشه" گفتم و دوباره اومد جلوم : گفتم دارم میرم حمومااا

-: خب برو .منم صبحونه رو حاضر میکنم

یکی زد تو پیشونیش: زین دارم میرم حموووووم

یه دقیقه نگام کرد و بعد زدم زیر خنده : باشه بابا کشتی خودتو. وایسا یه حوله بردارم بیام باهات

+: نمیخواد همه چی هست بیا فقط.

پوفی کشیدم و رفتم تو حموم : لیام وات د فاک؟ اصلا بهت نمیاد انقد رومانتیک باشی

خنده ای کردم و رفتم دم وان : واقعا گل رز صورتی تو آب؟؟اونم با بوی نارگیل؟؟؟ وای لیوم واقعا عاشقتم!!

بلند زدم زیر خنده باعث شد از پشت بیوفتم تو آب وان و کمرم تیر بکشه.

لیام اومد پیشم و کمرمو یکم مالید: هی خوبی؟

-: الان خوبم ددیییییی

با شیطنت گفتم و خودش اومد تو آب و منم سریع نشستم رو پاش و دستمو دور گردنش حلقه کردم : میدونستی دوست پسرم خیلی هاته؟؟

-: میدونستی تو اینجوری خوشگل تری؟

+: چجوری؟

-: موها و صورت خیست...وقتی دستت دور گردنمه و مای گاااد...زین تو وقتی وقتی اه وقتی شت وقتی که-

به دستپاچگیش خندیدم: وقتی اینجوری روتم و دارم روت تکون میخورم و تو نمیدونی چی بگی و فقط داری لبتو گاز میگیری خودتو کنترل کنی؟ نترس ددی من مشکلی ندارم خودتو کنترل نکن

خندیدم و اون از زیر پام گرفتم و اورد بالا تر

(میدونین چیه؟؟بی شوخی هر سری اومدم اسمات بنویسم ریدم خودتون فرضش کنین دیگ😐😂یا سی ام بذارین بقیم بخونن💙)

همونجوری ک لبشو گاز گرفته بودم و ناخونام تقریبا تو بدنش بود آروم آروم کنارم نشست و گفت: خب تو آبیم لازم نیس پاک کنم دور و برمونو

نگاش کردم: میدونستی قورباغه ها تو آب میکنن؟؟

-: واااات؟ این وسط قیافه ی من شبیه قورباغه بود که یادش افتادی یا خودت؟؟

IrresistibleWhere stories live. Discover now