attention

1.1K 95 28
                                    


اول اینکه...مرسی مرسی مرررسی که تا اینجا بودین و حمایتم کردین :"))))

اولین فن فیکم بود که واقعی و جدی شروعش کردم و تونستم تمومش کنم :*))))

و اینکه میشع همتون همه نظراتونو در مورد اینکه چجوریه مدل نوشتنم بگین؟؟

مثلن اینکه تونستم جاهای حساسشو عین ادم بگم
یا مثلن اصن ع مدل نوشتنم خوشتون اومد
یا موضوش
یا هرررچی

(چ مودب شدم :|)

خب میرسیم به مهترین قسمت حرفام...

بعضیاتون گفتین ک زوووده واسه تموم کردنش و اینا...

خب داستان ازین قراره که...میخام فصل دو داشته باشه :))))

اگ شما ها بخاین البته. ینی حتمن حتمن بهم بگین نظراتونو تو این پارت

موضوع فصل 2:

4 سال از اون اتفاقا گذشته و حالا زین برای خودش گالری هنری خودشو داره و مشغول نوشتن کتابشه و لیامم که مشغول وکالتشه....
دو ساله که یه دختر به اسم سارا رو از پرورشگاه اوردن و سارا 3 سالشه...
زندگیشون عالی بود و بی نقص بود...تا جایی که لیام نمیتونه برای موکلش کاری کنه و اون اعدام میشه!
و مشکل از همینجا شروع میشه...
که لیام با اصل وجود اون آدم آشنا نبود...
موکل لیام...
کسیه که داره باعث نابودی یه زندگی میشه...

و بله دیگ...
موضوعش لوس نیست باحاله

خب دیگه...به شما ها بستگی داره ؛*)

و لطفا اونایی ک فن فیکاتونو عافلاین میخونین ب نت ک وصل شدین بگین نظرتونو

و اینکه کلا به نظرتون...یه فن فیک جدید شروع کنم؟ لری و زیام

عال د لاو💛❤💙💚💜
#nari :)

IrresistibleDonde viven las historias. Descúbrelo ahora