[25] دنياي بي خورشيد؟!

771 97 19
                                    



مورگان سمت پيتر دوويد: جلسه فوري براي چي؟

پيتر و مورگان با هم سمت سالن جلسه مي رفتند: زمان اعدام ماليك

-: قرار نيست اعدام بشه!

پيتر وايساد: جون اون مهمه يا امنيت مملكت و اعتماد جامعه به دولت؟!

مورگان حرفي نزد رفتند سمت سالن.
لاتنر و اسميت و فلتون و گرينت و مندز و مينت و همه وزرا و مقامات بودن.

مورگان سلامي كرد و روي صندلي خودش نشست.
لاتنر گفت: خب دوستان همه براي حفظ جون خودمون و امنيت كشور اينجاييم.
قاتلي كه ما باهاش سر و كار داريم ميتونه محافظ ها رو به سادگي گول بزنه...
اون بايد حساب كار دستش بياد و ما تنها كاري ك ميتونيم بكنين نابود كردن ماليكه تا شايد حساب كار دستش بياد.
اما خب چطور و كي؟! شما براي همين اينجا جمع شدين.

لاتنر نشست و بحث بين مقامات جون گرفت. اما مورگان هيچ نظري نداشت...اون همين الان از پيش زين و ليام اومده بود اينجا...

_____________

-:ميتوني خودت بلند شي؟
ليام براي پنجمين بار پرسيد و زين مثل هر چهار دفعه قبلي با حوصله بهش گفت كه دردش كم تر از چهار روز پيشه و حالش خوبه

-: اما ميخوام كمكت كنم زيييين!

زين دستشو دراز كرد: بيا دستمو بگير و انگشتامو تو انگشتات قفل كن...اينم كمكت به من

زين با خنده گفت وليام دستشو گرفت و اون آروم بلند شد و هوف كشيد: ليوم من خونمونو ميخوام.

ليام يشوني زينو بوسيد: ميريم دوباره

زين زير لب"اميدوارم"ـى گفت و همونطور كه سعي ميكرد خيلي به پاي راستش تكيه نكنه با ليام سمت در رفت و مايك به دستش دستبند زد و با ماشين ليام به زندان رفتند

زين دوباره توي انفرادي بود. ليام اومد بره سمت سلول زين كه مايك كنار كشيدش: ليام بايد يه چيزي رو بهت بگم و خب خبر خوبي نيست

با ليام به محوطه زندان رفتند
ما: خب ميدوني كه دو سرى انتقام تو دوروز داشتيم.

ليام سر تكون داد و مايك گفت: مقامات تصميم گرفتن كه هفته بعد-

ليام حرفشو قطع كرد: دادگاه تشكيل بدن؟

م: نه ليام راستش مقامات تصميمشونه كه هفته ديگه زينو اعدام كنن

مايك نفس سختي كشيد و به ليام كه به آسفالت حياط خيره مونده بود نگاه كرد: ليام اون بي گناهه و بي گناها هميشه حق بهشون ميرسه...

IrresistibleDonde viven las historias. Descúbrelo ahora