ugly fan and hot fucker

9.5K 1.4K 614
                                    


"من یه خسیسم"

جونگکوک به سمتش حمله کرد و تهیونگ انقدر شکه بود که نتونه

قدمی برداره!

قدم های بلند پسر وقتی به سمتش رسید کم کم از شدتش

کمتر شد و وقتی رو به روش ایستاد تقریبا با گریه فاصله

چندانی نداشت...انگار جونگکوک تازه یادش افتاده بود این آدم

آیدلش و به عبارتی عشقشه!

تهیونگ سعی کرد چیزی بگه چون هر لحظه امکان داشت پسر

روبه روش از شدت عصبانیت به دو نیم تقسیمش کنه

_اون کثیف شده بود

_فقط خفه شو کیم تهیونگ!

جونگکوک حالا که کلاه هودیش رو از سرش پایین کشیده بود و

به جون موهای بلوطیش افتاده بود تقریبا زمزمه کرد و باعث

شد اخمای تهیونگ تو هم بره!

_هی زیادی جدیش نکردی؟

تهیونگ با لحن بی حوصله ای پرسید و وقتی نگاه عصبی

جونگکوک روش نشست چرخی به چشماش داد

_این جدی نیست؟..سوری ولی این مسئله برای منی ک اول

خسیس بودم بعد دست و پا درآوردم خیلی جدی و تا حدودی

حیاتیه!

فضای سرویس بهداشتی زیادی براش تنگ بود و جونگکوک با

زور داشت جلو خودش رو میگرفت که کروات تهیونگ رو از

دور گردنش باز نکنه و با همون خفش نکنه!

نفسش رو به بیرون داد و وقتی چشمای گرد شده تهیونگ رو

دید اخماش تو هم رفت و با حالت طلبکاری دستاش رو به کمر

زد و پاهاش رو به عرض شانه هاش باز کرد و با یاقی گری

سرش غرید

_چیه؟...تا حالا یه خسیس ندیدی؟...من کاملا بهش اعتراف

میکنم پس اینطور نگاه کردنت شرمگینم نمیکنه!

خنده ناباور تهیونگ تو کل فضا پیچید و در آخر چشماش رو

با حالت متحیری گرد کرد

_واقعا به سنت نمیخورد همچین شخصیت جالب و تا حدودی

مسن داشته باشی!

جونگکوک با موهایی که حالا به صورت موج دار روی چشمش

ریخته بود بیشتر بهش نزدیک شد و نگاهش انقدر ترسناک بود

که تهیونگ فقط برای لحظه ای امکان داد الان توسط این آدم

به قتل میرسه!

_ای کاش فقط یه دلیل بهم میدادی تا جرت ندم!

Ugly fan & Hot fucker_vk Where stories live. Discover now