ugly fan& hot fucker.prt 11

7.9K 1.3K 335
                                    


جونگکوک در برابر نگاه خیره مشاور روبه روش سرش رو پایین

انداخت و کمی بیشتر تو خودش جمع شد

_خب...آقای کیم شما 30 ساله هستید و همسرتون؟

تهیونگ نیم نگاهی به جونگکوک که تو لاک خودش فرو رفته بود

انداخت و با سردی جواب داد

_25 سالشه!

مشاور که تا قبل از اون منتظر شنیدن حرفی از جانب جونگکوک

بود با شنیدن صدای کلفت مرد سری تکون داد و روی برگه

روبه روش سن همسر آقای کیم رو نوشت...البته که تهیونگ از

نامجون بابت این فداکاریش ممنون بود!

مشاور که مرد میانسالی بود و موهای جوگندمی رنگی داشت

به صندلیش تکیه زد
_خب...آقای کیم در رابطه با مشکلتون...همسرتون باهاش مشکل

دارن؟

تهیونگ پاهاش رو روی هم انداخت و باز به جای جونگکوک جواب

داد

_نه...خودم باهاش مشکل دارم!

ابروهای مرد میانسال چسبید پس کلش و نیم نگاهی به جونگکوک

انداخت

_یعنی همسرتون دوست دارن؟

جونگکوک که از سر تا پای قضیه و بحث براش نامفهوم بود تکونی

تو جاش خورد

و منتظر به تهیونگ نگاه کرد تا طبق معمول تهیونگ حرف بزنه

اما وقتی مرد بزرگتر از بالا بهش نگاه کرد چند تا پلک مظلوم

زد...باید خودش حرف میزد؟

_ب...بله دوست دارم!

در حالی که سعی میکرد صداش نازک باشه گفت و با دیدن

ریکشن دکتر ابروهاش بالا پرید

_اوه!

مرد بیچاره تنها تونست این حرف رو بزنه و باز روی برگه جلو دستش چیزی نوشت و به تهیونگ نگاه کرد

_به خاطر اینکه همسرتون لذت ببره این کارو انجام میدید؟

(مرد به سمت جونگکوک که با چشمای گیج شدش بهش خیره شده

بود برگشت)باید بگم که ایجاد چنین رابطه ای وقتی یکی از

طرفین مشکل داره اصلا خوشایند نیست خانم!..بهتر همسرتون

رو درک کنید و...

_من نمیتونم خودم رو کنترل کنم ..ربطی به همسرم نداره!

تهیونگ انگار که کلافه شده بود گفت و وقتی سکوت مشاوره

رو دید به جونگکوک دستور داد

Ugly fan & Hot fucker_vk Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora