part 13

1.8K 378 77
                                    

•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

ساعت داشت یک بامداد رو رد میکرد
هوا سردتر از شب های دیگه بود انگار ستاره ها هم یخ زده بودن و مثل کریستال میدرخشیدن
هر ستاره مثل دونه های الماس برق میزد و ماه کامل و آسمون تاریک ، انگار مثل یه سقف قصر برای شهر لندن شده بود
کسی تو خیابون ها نبود
همه کنار خانواده ها تویه خونه گرمشون بودن و از کنار هم بودن لذت میبردن و فکر میکردن هرکس تو این هوا به این سردی بیرون باشه حتما یه دیوونه ایی بیش نیست

اما اون آسیایی کنار مرد هیکلی آروم قدم میزدو از سوزِ هوا لذت میبرد
شاید اصلا سرمایه هوا رو هم حس نمیکرد چون تمام وجودش از کنار این مرد بودن لذت میبرد
گرمایی که از وجود اون مرد بهش منتقل میشد خودش رو هم متعجب میکرد
درسته که لیام دوست شبانه اش بود
اما هیچکدوم از دوستایه دیگه اش همچین حس گرما رو بهش نمیدادن
پس چی بود که اون رو متفاوت میکرد؟

لیام- طول راه رو همش ساکت بودی!

زین- چیزی نیست ...

زین ساکت بود ، ساکت بود چون از سکوتی که به وجود اومده بود به ارامش رسیده بود
ساکت بود چون حس خوبی رو بخاطر قدم زدن کنار این مرد حس میکرد
ساکت بود چون ذهنش برای اولین بار بود که انقد آروم شده بود

لیام- نکنه فکرت پیش دوستت موند؟

زین وقتی متوجه لیام نشد سوالی بهش خیره شد لیام ابرویی بالا انداخت- دوست دخترت رو میگم...

زین- عاو..اره.. رزالا!

لیام سرشو علامت سوالی تکون داد که باعث شد زین کامل‌تر توضیح بده- نه فکرم پیشش نمونده تا الانم حتما خوابیده تو نمیخواد بهش فکر کنی

لیام- خب دلم نمیخواد فردا بیاد یقمو بگیره بگه چرا دوست پسرمو بردی! درست وقتی که میخواستیم سکس کنیم

زین به حالت تخس و بچگونه لیام طوری که با چشمایه گرد کلماتش رو به زبون میاورد لبخند زد- تو نه! من خودم اومدم.

لیام- پس نگران نباشم؟

زین- نه نباش. و اینکه واقعا ما سکس نمیکردیم.

لیام مچگیرانه یکی از ابروهاشو بالا داد- کام..عان همه یه همچین چیزی رو بیشتر اوقات شب ها تجربه میکنن و
گفتن این ، کنار من خجالت نداره من دوستتم!

زین چشماشو چرخوند- من خجالت نمیکشم چون واقعا قرار نبود امشب چنین اتفاقی بیوفته ما فقط داشتیم فیلم موردعلاقشو تماشا میکردیم

لیام- موردعلاقش؟! مگه مورد علاقه تو نیست!؟

زین- خب میتونیم اینجوری بگیم که برا من فرقی نداشت چه فیلمی باشه فقط چندتا آدم تو صفحه تلویزیون سرگرمم کنن کافیه.

•Λsian BOҰ•Where stories live. Discover now