Part 34

381 86 54
                                    

The night we meet-Lord huron🎼

Iam not the only traveler
Who has not repaid his debt
I've been searching for a trail to follow again
And then I can tell myself
What the hell I'm supposed to do
And then I can tell myself
Not to ride along with you
I had all and then most of you
Some and now none of you
Take me back to the night we met

صدای بوق ممتدی که تو گوشش پخش شد باعث شد بفهمه تماس قطع شده و کمپل.. لعنتی اون از اولش از همه چی خبر داشت.

به سمت راننده قدم برداشت و با صدای بلندی فریاد کشید
-فقط برو محل مراسم و بهشون اطلاع بده هرچه زودتر هردوشون رو بیرون بیارن..

***

نگاهش هنوز به جای خالی لیام خیره باقی مونده بود و حقیقتا هیچ صدایی رو نمی‌شنید جز صدای تپش‌های قلبش..

زمانی که دست دکتر کمپل دور بازوش حلقه شد نفس حبس شده‌ش رو آزاد کرد.

-خوبی پسرم؟
کمپل پرسید و حقیقتا کل سالن ساکت شد؛ زین خیلی سریع تغییر حالت داده بود و همین هم نشون دهنده‌ی مشکلی که در حال رخ دادنه بود.

-خوبم؛ ادامه بدیم.
کراواتش رو صاف کرد و با اخم به سمت جمعیت برگشت؛ دوباره سوال ها از سر گرفته شده بود و حقیقتا اون نمی‌دونست چی جواب می‌ده..

از چی و از کی حرف می‌زنه اما هرچیزی که بود گویا جواب قابل قبولی بود که اون‌ها فقط می‌نوشتن و با لبخند سر تکون می‌دادن.

قطرات باقی مونده‌ی آب رو از لیوانش سر کشید و دستمال رو تو دستش فشرد؛ حالا توجهی به اون ماده‌ی زرد رنگ روی دستمالش نمی‌کرد.

اهمیتی نداشت؛ حالا مهم لیامی بود که گم شده بود؟ یا ربوده شده بود..

با این فکر لبش رو گزید و به جای خالی لیزی چشم دوخت؛ اون دختر هم بعد از اخرین سوالش از جمع خارج شده بود.

-استاد نظرتون راجع‌به اتم جدیدی که تیمتون کشف کردن چیه؟
زین اخم‌هاش رو درهم کشید و کمی رو به جلو خم شد.

-کدوم اتم؟
مرد با تعجب به زین خیره شد و خواست حرفی بزنه که مأمور‌های مخصوص اف بی آی که لباس‌های مشکی همرا با ماسک پوشیده بودن، به سرعت داخل سالن شدن و ثانیه‌ای بعد سالن پر از همهمه شد.

یکی از مأمور ها که بلندگویی همراهش داشت؛ اون رو تو دستش گرفت و فریاد کشید.
-لطفا هرچه سریع‌تر سالن رو خالی کنید

حقیقتا ثانیه‌ای نگذشت بود که مردم  از جاشون بلند شدن و طولی نکشید که تمام صندلی‌ها روی زمین افتاد.
همه به سمت در هجوم بردن و زین نمی‌تونست حتی تکون بخوره..

Part of he[Z.M]Where stories live. Discover now