Part 38

402 84 48
                                    



هری دست زین رو تو دستش گرفت و لبش رو محکم گزید.
زین بی حس تر از چیزی بود که اون انتظار داشت؛ حتی حرف نمی‌زد.. هیچی نمی‌گفت.. چشم‌هاش رو باز نمی‌کرد و بلافاصله بعد از بیدار شدنش تنها چیزی که گفته بود التماس برای خبر ندادن به لیام بود..

نمی‌خواست لیام بفهمه اون بیدار شده..
-تو مطمئنی زین؟

هری برای بار هزارم پرسید و زین فقط سرش رو به سمت صدا برگردوند و سر تکون داد.

چطور می‌تونست هم خودش رو.. و هم لیام رو بیچاره کنه؟ لیام لیاقت خوشبختی رو داشت و اون نمیتونست بذاره زندگیش با زین خراب بشه و از بین بره

با ورود دکتر ویل و لویی، هری سریع از جاش بلند شد و با نگاه نگرانش به لویی چشم دوخت اما با دیدن چشم‌های خون گرفته‌ش نتونست تحمل کنه و همونطور که جلوی دهنش رو گرفته بود تا صدای گریه‌ش بلند نشه از اتاق خارج شد.

-چی‌شده؟
زین روی تخت نشست و همونطور که به مقابلش خیره بود پرسید؛ می‌دونست.. حس می‌کرد اتفاق بدی رو که زندگیشون رو در بر گرفته بود.

وگرنه چی باعث می‌شد که نخواد لیام باخبر بشه؟

-متاسفانه آزمایش ها نشون می‌دن تار ها کاملا از بین رفته..ممکنه با عمل های پی در پی بتونید برش گردونبد اما هیچ تضمینی درکار نیست؛ برای همین اسمتون رو تو نیازمندی ها میذارم تا اگر اهدایی پیدا..

هنوز حرف دکتر تموم نشده بود که زین حرفش رو قطع کرد و با همون صدای گرفته و عجیبش زمزمه کرد
-لازم نیست.

لویی قدمی جلو اومد، دستشو روی شونه‌ی زین گذاشت و با صدای گرفته‌ای که به خاطر گریه‌های چند دقیقه پیشش بود گفت
-زین.. نمی‌تونی انقدر خودخواه باشی.. اون..

زین نیشخند زد، اروم خودش رو عقب کشید تا دست لویی از روی شونه‌ش فاصله بگیره.
دوباره همونطوری که دستشو روی تخت میکشید تا مطمئن شه نمیفته، دراز کشید و با صدای تقریبا بلندی غرید.
-میخوام تنها باشم، برید بیرون.

لویی لبشو گاز گرفت تا حرفی نزنه و با اشاره‌ی دکتر ویل از اتاق خارج شدن و زین رو با عذابی که توی سرش بود تنها گذاشتن..

حتی فکر اینکه بخواد لیام رو از دست بده ازارش میداد اما.. چطور میتونست انقدر خودخواه باشه که دوباره لیام رو توی چاه بندازه؟ این‌بار چاهی که خودش مسببشه..

دلش نمی‌خواست بیدار شه، وقتی که خواب بود.. صدای لیام رو می‌شنید، حرفاشو، اینکه میومد و اتفاقایی که می‌افتاد رو به زبون می آورد باعث خوشحالیش می‌شد..

Part of he[Z.M]Where stories live. Discover now