یک درخت، میتونه شروع یک جنگل باشه..
یک لبخند، میتونه شروع یک دوستی باشه..
یک تصمیم، میتونه ضامن یک آینده باشه..
یک نگاه، میتونه جرقهی یک احساس باشه..
یک نقاشی، میتونه شروع یک هدف باشه..
اما..
یک شخص، میتونه آغاز تمام بدبیاریها و بداقبالیهای دنیا باشه..
"غم های کوچک مارو کم حرف میکنن؛ و غم های بزرگ لال."
و من فکر میکنم اون شخص، همون کسیه که قراره بی زبونمون کنه؛ قراره کاری بکنه گنگ و بی حرف بشیم.
طوری که گوشهی تخت بنشینیم و به این فکر کنیم "اصن چیشد که این شد؟ چطوری به اینجا رسیدم؟"
ولی..
باید اجازه بدیم اون یه نفر افسار زندگی لجام گسیختهی مارو به دستش بگیره؟
کی میدونه آخر این قصه چی میشه؟
متاسفم اما، ما قوی میمونیم؛ چون این قصه، هنوز به پایان نرسیده.
***
1 ژوئن 2019
وحشتِ توی صداش به خوبی قابل تشخیص بود، میترسید و نمیتونست جلو بره. دلهره آور بود که داشت جسم بی جون و خونین اون شخص رو وسط خیابون میدید.
صداها مبهم و گنگ بودن و گوشهاش، دیگه قدرت شنیدن نداشتن.
نه، نباید میمرد، نباید از دست میرفت، نباید تنهاش میذاشت، چطور میتونست به این راحتی ترکش کنه؟
نجوایی کنار گوشش زمزمه کرد:
"فرار کن"
بلند شد. به دستاش نگاه کرد که انگار سطلی از رنگ قرمز روشون خالی کرده بودن.
چند قدم عقب عقب رفت و بعد با تمام قوا شروع به دویدن کرد. میدوید و حتی برای نفس گرفتن هم ازش دست نمیکشید.
هیچ کسی دنبالش نمیکرد، هیچ کسی تعقیبش نمیکرد، فقط یک نفر در پی به بند آوردنش بود. و اون یک نفر، الان با جسم بی جونش وسط خیابون افتاده بود.
نفس نفس زد و با قلبی که تندتر از همیشه میتپید از خواب بلند شد.
چشمبند ابریشمی رو از روی چشمهاش برداشت و تا روی پیشونیش بالا کشوند.
بجای ریختن آب توی لیوان، خود پارچ رو بلند کرد و درحالی که دستهای کوچیکش رو دوطرفش قرار میداد ازش نوشید.
یه جرعه،
دو جرعه،
سه جرعه،
و بالاخره نصف آبِ داخل پارچ توی معدهی بیچارش فرو رفت.قطرههای درشت عرق که روی پوست شفافش رو پوشونده بودن، مثل شبدرهای خنک تابستونی برق میزدن. و نور کمی که از آباژور روی بدنش میتابید، باعث درخشش پوست مهتابیش میشد.
YOU ARE READING
MR. X AND I || KOOKJIN
Romance[من و آقای ایکس/𝙈𝙧 𝙓 𝘼𝙣𝙙 𝙄] 🥂 «همه چیز از اونجایی شروع شد که کیم سوکجین قل اشتباهی رو انتخاب کرد...» ➪ 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐌𝐨𝐉𝐢𝐧𝐎𝐟𝐟𝐢𝐜𝐢𝐚𝐥 ᯽🍕 *کتابی که عاری از ژانر طنزه اما خوانندهها کمدی میدوننش.. 🥂️ ️کاپل: کوکجین / یونمین ...