"آقای مژه مصنوعی"

1.2K 302 502
                                    

جونگکوک برای بار هزارم شماره‌ی دونسنگش رو گرفت و بعد از شنیدن صدای بوق، نزدیک بود گوشی رو به سمت دیوار پرت کنه.

_ جواب نمی‌ده!!!

برایت که همچنان کلاه گنده و مسخره‌ش رو به سر داشت، دستش رو روی شونه‌ی جونگکوک گذاشت.

× کام-آاان، اینطوری نباش مرد. مشکلی براش پیش نمیاد. بچه‌‌ی دو ساله نیست که نتونه از خودش محافظت کنه. باید بذاری بزرگ بشه و شخصا با مسائل کنار بیاد.

جونگکوک دست دوستش رو پس زد و سری تکون داد.

_ تو نمیشناسیش برایت، شاید در ظاهر لاجیکال و منطقی بنظر بیاد اما در باطن فقط یه همستر خنگه که نمی‌دونه چطور از خودش محافظت کنه. من چطور اونو به حال خودش بذارم وقتی که اون هر موقع عکس مثبت هیجده می‌بینه سرجاش خشک میشه؟ شرط می‌بندم حتی یادش نیست که من تو جیبش چاقو گذاشتم.

برایت با چشم‌هایی که به اندازه‌ی توپ فوتبال شده بودن پرسید:

× توی جیبش چاقو گذاشتی؟

جونگکوک سری به نشانه‌ی تأکید تکون داد.

_ آره، تو مهمونی تولدش نزدیک بود بهش تجاوز بشه. نمی‌تونم دست به سینه بشینم و بگا رفتنشو نگاه کنم. کسی که بخواد به پسرم دست درازی کنه رو از وسط نصف می‌کنم.

جونگکوک گفت و بخاطر خطرات احتمالی‌ای که توی ذهنش صف کشیده بودن سردرد گرفت.

اگه امشب به همسترش تعرضی می‌شد باید چیکار می‌کرد؟

چطوری هیکل کوچیکش رو از زیر یه دیکهد بیرون می‌کشید؟

مرد کلاه به سر هومی گفت و موبایلش رو از جیب شلوارش درآورد.

× خب پس من به تئو زنگ می‌زنم و می‌گم پارتنر جین روش خیلی حساسه و بازی تمومه. اینطوری برش می‌گردونه. خوبه؟

اگه به جونگکوک نگاه می‌کردی، قطعا با یه اژدها که دود از گوش و دماغش بیرون می‌زد تفاوتی نمی‌دیدی!

_ تو شماره‌ی اون احمق فاکرو داشتی و به من نداده بودی؟؟؟؟؟

<><><><><><><><><><>

*همین حین در کافی‌شاپ*

همستر موهای خرمایی رنگش رو با ناز پشت گوشش داد و به فضای لایت کافی شاپ نگاه کرد.

پارتنری که باهاش افتاده بود، خیلی مهربون و دلنشین بود و اصلا قصد اذیت کردنش رو نداشت. درواقع غیر منطقی بود که بخاطر یه بازی، آدم‌ها بخوان بهم آسیب برسونن.

پسر سیاه‌پوست که قدِ بلند و هیکل رو فرمی داشت، سینی سفارش‌ها رو از پیشخوان تحویل گرفت و در حینی که پشت میز می‌نشست گفت:

MR. X AND I || KOOKJINWhere stories live. Discover now