یک هفته از نقل مکانش میگذشت.
هنوز به خیلی چیزها عادت نکرده و بود و طبیعتاً همه چیز براش تازگی داشت.
کتابهاش رو داخل کولهش میچپوند و تند تند وسایلش رو جمع میکرد.
چند دختر دقیقا رو به روش ایستاده بودن و ضمنِ نگاه توی تخم چشمهاش، در گوشی با هم صحبت میکردن. پچپچهاشون واضح بود و از فاصلهی سه متری کاملا شنیده میشد.
موقهوهای جمع و جور کردن رو تموم کرد و برگشت. کتابی که در معرض افتادن از روی دستهی صندلی بود رو نجات داد و لبخندی بخاطر عملیات موفقیت آمیزش زد.
با لمس شدن شونهاش چرخید و به پشت سرش نگاه کرد.
همون دخترها بودن..
_ تو سوکجین کیمای؟
یکی از اون چند نفر با دستهایی که بعدش بهم گره زده بود پرسید. آدامس بزرگی داخل دهنش داشت و در حین پرسیدن از جویدن هم دست نمیکشید.
دختر یه تیشرت مشکی و شلوار زاپدار همرنگش رو پوشیده بود. موهای نقرهای بلندی داشت و رژ قرمز و خالکوبیهای بیامانش اون رو کاملا فردی آمادهی جنگ نشون میدادن.
+ هستم.
جین روابط اجتماعی خوبی نداشت. نیازی هم نداشت که داشته باشه. تا وقتی مینمین هیونگش کنارش بود، میتونست با خیال راحت منزوی و گوشهگیر بمونه.
دختر مونقرهای در حین باد کردن آدامسش گفت:
_ با جونگکوک اوپا چه نسبتی داری؟
یعنی باید بخاطر بایسکشوال بودن کوک اینجا هم درگیر میشد؟
بازم بقیه فکر میکردن چیزی بین اون نفره؟
اما جین که فقط بعضی وقتها توسط کوکی به خونه رسونده میشد، که اون هم اوضاع داخل ماشین تعریف زیادی نداشت.
از فکر کردن دست کشید و ابروهای پهن و مرتبش رو بالا انداخت. نگاهی به دور و برش کرد. همه چیز هنوز به زبان انگلیسی نوشته شده بود. این یعنی اون کماکان داخل آمریکا حضور داشت.
پس اگه اون سوکجین و اینجا نیویورک بود، اوپا گفتن از کجا اومده بود؟
دلش میخواست بپرسه چرا داری ادای کرهایها رو در میاری؟
میخوای توجه اون غول رو جلب کنی؟
میخوای نگاهت کنه؟
میخوای بجای بقیه تو رو به زیرش بکشه؟
میخوای لقب دست خوردهی جئون بودن کنار اسمت بچسبه؟
اگه میخوای که عالیه. لطفا برو و من رو تنها بذار چون من نه میخوام که قاطی بازی کثیف کوک باشم و نه وقتش رو دارم که باشم.
YOU ARE READING
MR. X AND I || KOOKJIN
Romance[من و آقای ایکس/𝙈𝙧 𝙓 𝘼𝙣𝙙 𝙄] 🥂 «همه چیز از اونجایی شروع شد که کیم سوکجین قل اشتباهی رو انتخاب کرد...» ➪ 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐓𝐨 𝐌𝐨𝐉𝐢𝐧𝐎𝐟𝐟𝐢𝐜𝐢𝐚𝐥 ᯽🍕 *کتابی که عاری از ژانر طنزه اما خوانندهها کمدی میدوننش.. 🥂️ ️کاپل: کوکجین / یونمین ...