"اون از هر دختری نازتره"

1.3K 292 595
                                    

_‌ نمیشنوم چی میگی..بلندتر بگو جونگکوک!!

جونگمین تقریبا توی اون سروصدای وحشتناک ناشنوا شده بود. یک دستش رو روی گوشش گذاشت و درحالی که با دست آزادش موبایل رو نگه می‌داشت از بار خارج شد.

_ خب حالا حرفتو عین آدم بزن.

+ ...

_ چی؟؟؟ قرص افزایش میل جنسی؟؟؟

+ ...

_ خدای بزرگ..الان حالش چطوره؟ به دکتر زنگ زدی؟

+ ...

_ نـــه، اونکارو نکن جی‌کی..گوش بده..جینو ببر زیر دوش آب سرد..آره، زود باش..

+ ...

_ من الان میرم بقیه‌ی مهمونیو به جیمین و تهیونگ میسپرم و سریع میام اونجا..

+ ...

_ خدا لعنتش کنه..اون عوضیو تحویل پلیس میدمش جونگکوک..اوکی..فعلا خدافظ..

<><><><><><><><><>

× بهش آرامبخش زدم و سرم وصل کردم..اگه فردا گرفتگی بینی یا حساسیت شدید به نور داشت حتما بیارینش بیمارستان.

دکتر با خونسردی گفت و کیف پزشکیش رو به دست گرفت. به قدری چنین موردهایی براش عادی بود که حتی چهره‌های یکسان دو پسر رو به روش هم تغییری در حالت صورتش به وجود نیاورد. توی آمریکا مذکرهای زیادی قرص ویاگرا رو به صورت روزانه مصرف می‌کردن تا احساس مرد بودن بیشتری بکنن و طبیعتا بعضی وقت‌ها چنین مشکلاتی پیش میومد.

جونگکوک و جونگمین هر دو با قیافه‌های نگران به مرد مسن زل زده بودن.

_ خیلی ممنون دکتر..لطف بزرگی کردین..

جونگمین با لحن پراحساسی تشکر کرد. حتی نزدیک بود حضورش در یک کشور آمریکایی رو از یاد ببره و به قصد احترام تعظیم کنه.

+ بسته‌ی قرصی که پیدا کردیم خالی بود..مطمئنین مشکلی به وجود نمیاد؟

جونگکوک نگران بود اما به روی خود‌ش نمیاورد. با وجود گذشت یک ساعت از کتک‌ کاری داخل بار، هنوز هم دلش می‌خواست لایتوود رو زیر مشت و لگدهاش بگیره.

مرد مو گندمی عینکش رو بالا داد و گفت:

× اگر نعوظ بیش از چند ساعت طول بکشه ممکنه اوضاع وخیم بشه؛ اما مرگ ناشی از مصرف بیش از حد ویاگرا خیلی نادره.

کوک نفسش رو هوف مانند بیرون داد و دستی به پیشونیش کشید. اوه خدا..در حد فاک اضطراب داشت.

× کار من اینجا تمومه..و اینم میگم..بردنش زیر دوش آب سرد و دست نزدن به آلت تناسلیش هوشمندانه‌ترین راه‌حل بود. شبتون خوش آقایون.

بعد از رفتن دکتر، مین از کنار قل کوچکترش عبور کرد و وارد اتاق دونسنگش شد. سوکجین عین نوزادهای تازه به دنیا اومده غرق خواب بود و عضو کوچیکش بخاطر اون قرص لعنتی برآمده شده بود.

MR. X AND I || KOOKJINWhere stories live. Discover now