"ازت یه خواهشی داشتم جی‌کی"

1.3K 318 144
                                    

آمریکا..
نیویورک..
ساعت ۱۱:۲۳

جونگمین روی یکی از صندلی های خالی سلف نشست و سینی غذاشو روی میز گذاشت. بعد از انداختن کولش روی صندلی کناریش گوشیشو از جیبش در آورد و مشغول چک کردن نوتیفاش شد.

جیمین که از صبح منتظر فرا رسیدن تایم ناهار و وقت گذروندن با مونارگیلی بود چشاشو درشت کرد و دستشو جلوی صورت دوستش تکون داد:

" هی..قرار نبود به محض نشستن گوشیتو چک کنی..بزارش کنار. "

جونگمین با صدای فرشته ی دانشگاه به خودش اومد:

" عاا..ببخشید جیمینآ..داشتم کارای مربوط به سفرمو اوکی میکردم. "

جیمین از توی ظرفش سیب زمینی سرخ کرده ای برداشت و همون‌طور که اونو داخل دهنش میذاشت پرسید:

" سفر؟..کدوم سفر؟ "

مونارگیلی دستی به موهای رنگ روشنش کشید:

" برای فردا ی بلیط دو روزه به کره دارم..می‌خوام مامان و بابا رو ببینم و بعد دوستمو هم با خودم بیارم اینجا. "

خب، البته که جونگمین نمی‌گفت صرفا بخاطر بست‌فرندش داره به سئول می‌ره!

جیمین با شک پرسید:

" منظورت همون کسیه که جوجه صداش میزنی؟ اینطور بنظر میاد که خیلی صمیمی باشین. "

فقط شنیدن لقبی که جونگمین به جین داده بود باعث میشد گوشه های لبش بالا برن و چشاش در اثر لبخندی ریز بشن:

" دقیقا...اومدنش به اینجا اتفاق خیلی خوبیه. "

پسر ریز جثه تر شونه ای بالا انداخت:

" پس اگه همونه فک نمیکنم خیلیم اتفاق خوبی باشه...جی‌کی از وقتایی که توی دبیرستان اذیتش می‌کرده برای منو ته تعریف کرده. بعید نیست با اومدنش به اینجا دوباره همون چیزا تکرار بشن. "

پسر درشت‌تر بخاطر به یادآوردن روز های طاقت فرسای دبیرستان آهی کشید. اون روزا رسما برای جین جهنم بودن.

" جونگکوک بزرگ شده "

جیمین تکونی به موهای نقره ای رنگش داد و لباشو مثل یک خط باریک کرد:

" ولی هنوزم کله خره "

مونقره ای درست می‌گفت؛ اون کوکی رو به خوبی می‌شناخت. و اینم میدونست که اون شاید بیست و یک سال سن داشته باشه اما در واقع فقط یک پسربچه ی سه ساله است.

" حق باتوعه..با اون بازوهای تتو کرده و دستای پر از خالکوبیش سرکشی از سر و روش میباره و هنوزم داره عین بچه ها رفتار می‌کنه. " گفت و برگرشو از داخل ظرفش برداشت. گاز بزرگی زد اما طعمش عین همیشه نبود و مزه ی بدی میداد.

توی فکرش پر از جین بود. یعنی با اومدنش به این کالج روزای زهرمارِ قدیمی تکرار میشدن؟

جیمین برای اینکه حواسِ پرت شده ی جونگمین رو سرجاش بیاره لب زد:

MR. X AND I || KOOKJINWhere stories live. Discover now