"کینگ و کوئین"

984 221 241
                                    

یکی از ریدرای مستر ایکس امشب اومد و تو پارت قبلی کامنت گذاشت: "فکر کنم این بوک قراره بمیره.."
حقیقتش خیلی دردناک بود، من یا باید این حقیقت رو قبول می‌کردم یا باید می‌نشستم و به هر مصیبتی که شده این چپتر رو می‌نوشتم.
خوشحالم راه دوم رو انتخاب کردم و خوشحال‌ترم که طلسمِ ننوشتن رو شکستم.
ببخشید که دیر اومدم. فقط بدونید که این پارت با عشق نوشته شده و شرمنده اگه زیادی چرته. بعد یه برهه رایتر بلاکی نوشتن سخت بود :)

و یادتون نره (تک تک ریدرای مستر ایکس!) قبل ووت دادن یا کامنت نوشتن حتما کوتاه بگید حالتون چطوره چون از ریدرای این وری خیلی وقته خبری ندارم. بیاین یکم لاس بزنیم دوباره :>

_____________

پس از یه شب خسته کننده برای جونگمین که با برگزاری جشن تولد یکی از پیرمردهای خانه‌ی سالمندان سپری شده بود، حالا مو نارگیلی مجبور بود از خواب دلچسبش دل بکنه چون سر و صداهای توی هال از یه دعوای دیگه حکایت می‌کردن.

قل بزرگتر درحالی که کش شلوار گرمکن خاکستریش رو محکم می‌کرد، خمیازه کشان از اتاق خارج شد و به محض دیدن جوجه‌ش داخل آشپزخونه، گل از گلش شکفت.

ظاهرا سوکجین و جونگکوک که به دلایل فوق نامعلومی باهم صمیمی‌تر شده بودن، داشتن سر یه موضوع فوق‌العاده مهم باهم بحث می‌کردن.

شاید از خودتون بپرسید که چه موضوعی می‌تونه انقدر پراهمیت جلوه کنه که ساعت شش صبح بخاطرش با یه نفر دیگه بحث کنی، اما همه‌مون از میزان کله‌خر بودن جی‌کی خبر داریم و می‌دونیم که چقدر همستر بیچاره رو مورد آزار و اذیت قرار می‌ده، انقدری که حتی ساعت شش صبح هم دست از کارش بر نداره.

_ زودباش، این تخم‌مرغ رو بشکن!

سوکجین با لب‌های آویزون به جی‌کی نگاه کرد.

+ این قضیه منو خیلی گیج می‌کنه..

اینطور بنظر می‌اومد که کاسه‌ی صبر جونگکوک با دلایل مسخره‌ی سوکجین لبریز شده بود و هر لحظه احتمال انفجارش وجود داشت.

_ صبحونه هم تو رو گیج می‌کنه، فقط بشکنش احمق.

سوکجین با داد پسر بزرگتر توی جاش پرید و شونه‌های ظریفش از شدت شوک تکون خوردن. با انگشت‌های بهم گره زده شده سرش رو پایین انداخت و تخم‌مرغ توی دستش رو محکم گرفت.

+ خـ-خب حق دارم، بعضی وقتا شوره و بعضی وقتا شیرینه.

جونگکوک بدون اینکه متوجه حضور قل بزرگترش _که به عنوان تماشاچی صحنه رو زیر نظر داشت_ باشه، دستش رو دراز کرد و پس گردنی محکمی به همستر زد.

+ آییی..هیونگگگ..

_ اگه نمی‌خوای دوباره بزنم زودتر اون لعنتی رو بشکن!

MR. X AND I || KOOKJINWhere stories live. Discover now