MR. X AND I || KOOKJIN

"بوی‌فرند متریال"

"اگه روزه هستید این پارتو بعد افطار بخونید"

*چند هفته بعد

همستر با لب‌های آویزون و صورت ناراحت روی مبل نشست و دست به سینه به هیونگ مو نارگیلیش نگاه کرد.

+ چرا رمز اکانت نتفلیکس رو عوض کردییی. من تازه فرصت اینو داشتم که فیلما رو با فحش و بدن لختی و اینجور چیزا ببینممم.

جونگمین که گوشه‌ی سالن ایستاده بود و داشت لباس‌های کل اعضای خونه رو اتو می‌کرد نوچ نوچی گفت و سری تکون داد.

× منم چشم دنیا رو کور کردم با این بچه بزرگ کردنم. کی گفته اجازه داری فیلما رو بدون سانسور ببینی؟ الان منتظرم جونگکوک بیاد تا ببینم چطور جرعت کرده به تو رمز اکانت خودشو بده.

همستر لب ورچید و پاهاشو توی هوا تکون داد و خودش رو روی مبل به حالت غش انداخت. اصلا جرعت نمی‌کرد اعتراف کنه چطوری رمز رو از هیونگ مو مشکیش گرفته.

+ من دوست دارم برم افتر رو ببینم. همه‌ی دوستام ازش تعریف می‌کنن و من حتی اجازه ندارم تیزرش رو نگاه کنم.

× پس بهتره یه نظارتی هم روی دوستات داشته باشم.

همستر حتی بیشتر از قبل لب ورچید و خودش رو به آب و آتیش کشید تا پسر بزرگتر رو راضی کنه اما این متودها برای جونگمین تکراری شده بودن.

+ نمیقامم..کنترل والدین رو خاموش کن دیگههه‌..‌

× بعد از اینکه گریه‌ت رو کردی بیا لباساتو بردار ببر و مرتب آویزونشون کن.

جونگمین خیلی ریلکس جواب داد و به اتو کردنش مشغول شد.

سوکجین وقتی دید گریه زاری برای خر کردن هیونگش جواب نمی‌ده با نارضایتی‌ بلند شد و لباس‌های خودش و جونگکوک رو برداشت و به سمت اتاقش رفت.

× یادت نره دوتا دکمه‌ی اولشون رو ببندی بعد بزاریشون توی کمد!!!

مین فریاد کشید اما گوش‌های همستر دیگه مایل به شنیدن نبودن.

<><><><><><><><><>

جونگکوک گوشیش رو درآورد و به "سلام پشمم" ای که از طرف همستر ارسال شده بود نگاه کرد. سرش رو از روی ناامیدی تکون داد و گوشی رو دوباره گذاشت توی جیبش. این دفعه‌ی اولی نبود که سوکجین عشقم رو پشمم می‌نوشت و اصلا اهمیتی به ادیت کردن اشتباهش نمی‌داد. غلط‌های املاییش به نوعی عذاب الهی بودن برای صاحب هارنتان.

تهیونگ کلاه ایمنیش رو که زیر بغلش زده بود به دست دیگه‌ش انتقال داد و درحالی که با بهترین دوستش به سمت ماشین جونگکوک قدم می‌زدن لب زد:

× کی بود؟

جونگکوک نگاهش رو به مسیر داد و دست‌هاش رو از توی جیب‌هاش درنیاورد.