"پرنس، نه پرنسس"

1.2K 290 174
                                    

با خسته نباشید استاد بچه‌ها کوله‌‌هاشون رو روی دوششون انداختن و از کلاس خارج شدن.

جین تند تند مطالبی که پای تخته نوشته شده بود رو داخل دفترچه برگه کاهی‌ش یادداشت می‌کرد و از طرفی نگران بود از کلاس بعدی جا نمونه.

وقتی از اینکه حتی یه دونه a رو هم جا ننداخته مطمئن شد، کیفش رو برداشت و از پشت میز بیرون اومد.

امروز هم طبق معمول، کلاس مشترکی که با جونگکوک داشت بدون حضور اون پسر پیگیری شده بود.

داشت پله‌ی اول رو پایین می‌رفت که ناگهان درِ کلاس باز و پسر و دختری که هم رو می‌بوسیدن واردش شدن.

با دیدن اون‌ها، که دخترک پاهاش رو دور کمر کسی که می‌بوسیدش حلقه کرده بود، چشم‌هاش گرد شدن و بسمت میزش رفت.

سریع زیر میز نشست و قایم شد. همچین صحنه‌هایی فقط توی فیلم‌ها اتفاق می‌افتادن و سوکجین هم هیچ علاقه‌ای به دراماها نداشت.

پسر با پاش در کلاس رو بست و دخترک لاغر اندام رو روی میز گذاشت.

موقهوه‌ای خیلی ریز کله‌شو بیرون آورد و به اون اشخاص نگاه کرد. باید می‌دید موقعیت برای بیرون رفتن مناسب هست یا نه.

با تشخیص پسر خوش‌ هیکلی که مشغول بوسیدن بود دست‌هاش رو روی دهنش گذاشت و چشم‌هاش رو بست.

می‌تونست قسم بخوره که جونگکوک بود.

و لازمم نبود حتما دستش رو روی سمت چپ قفسه‌ی سینه‌اش بذاره و سوگند یاد کنه، چون اون پسر خود جئون جی‌کی بود. موهای بلند و مشکیش و تتوهای روی دستش به خوبی لوش می‌دادن.

کولش رو توی بغلش گرفت و زیر میز توی خودش جمع شد.

حتما اومده بود تا کلاس بعدی رو شرکت کنه و تو انتراک هم به خودش حال بده.

با انزجار صورتش رو تو هم کشید و به اون حجم غیر باور چندشی فکر کرد. حتی تصور اینکه لب‌های جونگکوک چند نفر رو بوسیده بوده هم می‌تونست حالش رو بهم بزنه.

فکر کرد: "یکم از مین‌مین هیونگم یاد بگیر. اون از فرشته‌ها هم پاک‌تره."

چون از اول به طور غریزی پنهان شده بود، نمی‌تونست یهویی بلند شه و اعلام حضور کنه.

اصلا چرا فقط سرش رو ننداخته بود پایین و بیرون نرفته بود که الان مجبور نشه با تاخیر به کلاس بعدیش برسه؟

دوباره سرش رو بیرون برد تا ببینه کسی که چندین روزه باهاش زندگی می‌کنه در چه حاله که با صحنه‌ی نه چندان جالبی مواجه شد،
جی‌کی داشت گردن دختر رو می‌بوسید و با یک دست برجستگی اندامش رو چنگ زده بود.

عقی زد و لب‌هاش رو آویزون کرد. حال بهم زن‌ها.

حق هم داشت،
این رفتارها برای پسر گی‌ای مثل اون چندش‌آور بود.

MR. X AND I || KOOKJINWhere stories live. Discover now