Goodbye Brother

1.3K 314 831
                                    

عرض ادب و احترام خدمت شما.

از اینکه این پارت کوتاهه شرمسارم، اما این پارت قرار بود ۵۰۰۰ کلمه باشه.
ولی قسمت دومش به قسمت اولش نمیخورد از لحاظ فضا پس بهتر بود جدا جدا اپ می‌کردم.

اما نگران نباشید چپتر بعد طولانی قراره باشه:)‌


دستمالاتونو بیارید؛ نه برا زدن، برا گریستن.


‌---------♡---------


‌♪ Goodbye Brother - Ramin Djawadi ♪‌

بدن بی جون شوالیه، روی سکوی ساخته شده از چوب و الوار های درخت گردو و ماهون قرار داشت و پلک های بستش، خبر از پیدا نشدن ابدی سبزیِ چشم هاش می‌داد.

موهای طلایی-قهوه ایش تمیز شده بود و زیر اشعه های طلایی خورشید برق می‌زد و تاج چوبین و برگی دست ساز روی موهاش قرار داشت.

دست هایی که خون روی زخم بند هاش خشک شده بود، دور دسته شمشیرش پیچیده بود و شمشیری که روی سینه و شکمش قرار داشت، جای زخم عمیق شمشیری که سینش رو شکافته بود پنهان می‌کرد‌.

بدن بی‌جون و سردش توی لباس رزمی و زره جنگیش قرار داشت، چیزی که باهاش کشته شده بود و حالا با همون ها پیش تثیس و مادرش فرستاده می‌شد.

الیا با چشم های اشکی و پف الودش به بدن خوشبو و گرم لیسارا تکیه زده بود و دست لیسارا دور کمرش پیچیده شده بود تا بهش اطمینان بده اون هنوز اینجاست و تنهاش نذاشته.

پادشاه در عمق قلبش، در انتهایی ترین قسمتش، برای ادریک غصه دار بود و اون پسر رو درست مثل پسر خودش دوست داشت.

خاندان سلطنتی در جلوی رود بزرگ که طبق افسانه های آندرومن، محل زایش و بدنیا اومدن تثیس بود ایستاده بودن.

رودی که از دل جنگل شروع میشد و به دریای سانست راه پیدا می‌کرد... جایی که تمام مردگانشون رو روی همون آب آتیش می‌زدن و قایق سوزانش رو نزد ثتیس می‌فرستادن.

زین و لیام با غم و ناراحتی و اشک توی چشم هاشون که فقط درحد هاله اشک در چشم هاشون می‌موند، برای آخرین بار به بدن بی‌جون دوستشون نگاه می‌کردن.

رادریک با دست های لرزون جلو رفت و با اشک هایی که بی مهابا روی گونه هاش یر می‌خورد، تیر و کمان ادریک رو کنار سرش و در کنار بقیه وسایلش قرار داد.

برای بار آخر نگاهی به صورت برادرش که کاملا شبیه چهره خودش بود انداخت و اشک بیشتری از چشم های سرخ شدش بیرون ریخت. پیشونی سرد شده ادریک، محل بوسه سوزان و خداحافظی برادرش شد.

آروم عقب اومد و این دفعه نوبت لرد ایمون بود که با کمر شکسته شده زیر بار این مصیت بزرگ جلو بره و شنل قرمز-طلایی مخصوص شوالیه رو داخل قایق قرار بده.

• SARIEL •  [Z.M]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora