12 - Me Being Me

58 16 18
                                    

Song : 18 by One Direction

***

من همین الانش هم همه چیز رو به لیام و نایل گفته بودم و دائم بهم گوشزد می‌کردن که باید خیلی مراقب باشم، باید همیشه حواسم جمع باشه و...
خودم هم این ها رو متوجهم و موقعیتم رو بهتر از هرکس دیگه ای می‌دونم، ولی خب اگه الان وقت تجربه کردن چیزهای جدید نیست، پس کِیه؟
من از هری خوشم می‌آد و نمی‌تونم انکارش کنم، هری هم از من خوشش می‌آد، ولی هنوز هم یه جای کار می‌لنگه. نه من و نه هری هیچ تجربه ای تو این کار نداریم، می‌ترسیم، زیادی جوونیم، موقعیت بدی داریم و تک‌تک این‌ها فقط همه چیز رو سخت‌تر می‌کنه. شاید اصلا نباید شروع بشه، شاید واقعا اشتباهه و امتحان کردنش به بدبختی‌هاش نمی‌ارزه.
عصر وقتی به خونه برگشتم همه چیز عادی بود به جز این‌که با بابام تنها بودم. الان دوباره عذاب وجدان می‌آد سراغم!
"اوه سلام پسرم. همه چیز رو به راهه؟ دیر اومدی امروز!" کتابش رو برعکس روی میز گذاشت و نگاهم کرد.
'دروغ سر هم کن لویی! بجنب!'

"سلام. آره ممنون خوبم. فقط با لیام داشتیم درمورد مسابقه فوتبالی که قراره هفته بعد برگزار بشه حرف می‌زدیم، واسه همین یکم طول کشید."
"باشه. مامانت با خواهرت رفتن پارک. اگه غذا نخوردی رو میز هست، گرمش کن."
به سمت آشپزخونه رفتم و پاستایی که یخ کرده بود رو گذاشتم تو مایکروفر. بعد نهار، رفتم تو اتاقم و اولین کاری که کردم پیام دادن به هری بود.

Lou:
هری ما خیلی حرف واسه زدن داریم. باید جایی به غیر از مدرسه همو ببینیم. بریم کافه؟

یهو یادم افتاد که الان فیزی خونه نیست و این یعنی می‌تونم یکی از کارهایی که دوست داشتم انجام بدم و همیشه ازش می‌ترسیدم رو انجام بدم.
من همیشه به هری گفتم که از خودت بودن نترس، کاری که دوست داری رو بکن و حداقل تو خلوتت این نقابت رو بردار؛ اما خودم از همچین کار ساده ای وحشت دارم، خودم نمی‌تونم این نقاب رو بندازم دور.
وارد اتاق فیزی شدم. لاک‌هاش رو پیدا کردم و رنگ هاشون رو نگاه کردم؛ این اون چیزیه که ازش وحشت دارم، اما الان قراره انجامش بدم، این قراره اولین قدم من واسه خودم بودن باشه.
رنگ سفیدش رو برداشتم و با ترس به در اتاق چشم دوختم؛ اگه یهو بابا بیاد تو چی؟ به ریسکش نمی‌ارزه باید بیخیال بشم.
ولی خب، اون الان سرش گرم کتابه پس نمی‌آد اینجا.
لاکش رو تو مشتم گرفتم و برگشتم به اتاقم و در رو با کمترین صدای ممکن بستم و قفل کردم. حالا بهتر شد.
حتما قراره کل دستم رنگی بشه چون بار اوله، ولی مهم نیست.
اولین انگشت رو ریدم، دومیش و کل دست راستم رو هم همینطور؛  باید اینا رو پاک کنم، اه لعنتی! یادم رفت لاک‌ پاک‌کن رو بیارم.
دست چپم بهتر شد. حالا هری هم جواب پیامم رو داده بود.

Hazza:
این یعنی تو منو به یه قرار دعوت کردی؟

Lou:
آره، یه جورایی.

Hazza:
باشه. بریم. بعدا درمورد جاش حرف می‌زنیم.

Lou: 
می‌تونی بیای ویدیوکال؟ یه سورپرایز دارم واست.

بلافاصله بهم زنگ زد. جواب دادم.

"خیلی خب، آماده ای؟" هنوز لاک ها خشک نشده بودن و دست‌هام رو مثل پای مرغ به گوشیم گرفته بودم.
"آره. اون سورپرایز چیه؟" صورتش رو بیشتر به صفحه گوشیش نزدیک کرد.
دست چپم رو گذاشتم رو صورتم. "نظرت چیه؟"
دستش رو گرفت جلوی دهنش و چشماش گرد شده بود. "وای فاک! چه قدر بهت میاد! رنگ سفید واسه تو ساخته شده."
خندیدم. "فقط مشکل اینه که هنوز خشک نشده و نمی‌تونم دستمو به هیچی بزنم."
"چه جوری انجامش دادی؟ خونتون خالیه؟"
"تقریبا. فقط بابام هست، که البته از ترس سکته کردم که تا اتاق فیزی برم و برگردم." پوف کشیدم.
"پس کلی ریدی به خودت. اه بیخیالش، مهم اینه که تو با لاک خیلی زیبا میشی لویی." لبخندی زد.
من هم نیشم باز شده بود. "مرسی. من برم فعلا، باید پاکشون کنم."
و بعد با هری خداخافظی کردم.
من الان یکی از ترس هام رو ریختم دور و باید به خودم افتخار کنم، اما پس چرا احساس گناه داره خفه‌ام می‌کنه؟

ما برای فردا تو کافه ای دور از خونه هامون قرار گذاشتیم. اولین قرار واقعی من... و با یک پسر.

بدبختی من یکی دو تا نبود، دقیقا واسه فردا شب ما خونه جینی و خانواده‌اش دعوت شده بودیم. چرا باید این‌قدر رفت و آمد کنیم آخه؟ ولی خب واسه ظاهرسازی بد نیست، اما این باعث می‌شه بیشتر احساس گناه کنم، می‌دونم این خیانت نیست اما حس می‌کنم یک‌جورایی هم هست. به هرحال باید باهاش کنار بیام، همینه که هست.

'زندگی داشت به من روی تلخ و شیرینش رو نشون می‌داد. همه چیز سیاه و سفید بود و حالا آروم‌آروم داشت رنگی می‌شد. من داشتم وارد مرحله جدیدی از زندگیم می‌شدم که روزی حتی تو خوابم هم نمی‌دیدمش، وارد رابطه ای شده بودم که می‌دونستم پایان بدی داره، من این ریسک رو قبول کردم چون تنها چیزی که می‌خواستم چشیدن قسمت شیرین ماجرا بود، و این سخت بود و هولناک.'

Unhealed [L.S] by Rain (Completed)Where stories live. Discover now