Part6(Don't watch porn again)

319 51 0
                                    

جونگ کوک خندید و با فهمیدن این که پورن های باباهاشونو اونم دیده ضربه ی ارومی به دماغش زدو گفت:

"دیگه نبینم بشینی پورن نگاه کنیا!"

تهیونگ هول زده گفت:

"من ندیدم کههه... اصا خودشون اومدن تو چِس...چشمای من."

جونگ کوک بلند خندیدو شروع به بوسیدن جای جای صورت تهیونگ کرد.
با رسیدن به لباش،خیلی نرمو اروم بوسیدش که تهیونگ هم لباشو غنچه کرد.

"میدونی چقدر کوکی دوست داره؟"

تهیونگ لبشو گزیدو شروع به صاف کردن موهاش کردو با دلبری ای که خودش خبر نداشت ازش گفت:

"نه چقدر دوسم داری؟"

جونگ کوک خنده ای کردو رو دماغشو بوسید.

"آشتی؟"

تهیونگ با خنده گفت:

"آشتیه آشتی....ولی نگفتی چقدرااا."

جونگ کوک گوشه لبشو بوسیدو گفت:

"خیلی شیرینی."

تهیونگ گونه هاش رنگی شدو سرشو پایین انداختو گفت:

"طفره نرو کوکو."

"بدنت خیلی نرمه ته."

و دستشو روی پهلو های تهیونگ گذاشت که تهیونگ لرزی کردو سعی کرد حرف بزنه.

"کوکی...نکن..حالم خوب نیس...گرممه."

جونگ کوک خنده ای کردو از روی تهیونگ بلند شد.

"پاشو بریم ناها بخوریم."

تهیونگ هوفی کشیدو بلند شدو رو تخت نشست.
جونگ کوک زودتر از اتاق تهیونگ بیرون رفتو خودشو به اتاق بغلیش که اتاق خودش بود رسوند.
وارد اتاقش شدو سمت میز رفتو روی صندلی نشست و دوباره کتاب و دفترش رو باز کرد.
سر مشقش نشست و به مغزش فشار آورد تا اخرین مبحثش رو حل کنه تا بتونه با خیال راحت ناهارشو بخوره و با ته وقت بگذرونه و خداروشکر کرد بالاخره از زیر جواب دادن به سوال ته در رفته چون بی نهایت عاشقش بود ولی وقتش نبود بهش بگه.
______
اگر فقط ۳ تا سه تا دونه ووت بگیره همین الان پارت بعدو میزارم تا زودتر بزرگیشونو ببینیم.

Unholy Love.♡kookv♡Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum