Part13(Daddy..)

334 40 0
                                    

"کوکو میخواد منو تنبیه کنه؟"

گفت و لبشو محکم از استرس گاز گرفت.
جونگ کوک نیشخندی زدو گفت:

"البته....تا یک سال پیش تو بچه‌تر بودی و من به خودم اجازه نمیدادم خیلی بدنتو ببینم...اما حالا که یک ماه دیگه من هفده ساله میشم و تو هم تا چند وقت دیگه پونزده ساله میشی عیبی نداره."

تهیونگ گردن جونگ کوک رو بغل کردو همون طور که سرش تو گردن جونگ‌کوک بود گفت:

"قول میدم تکرار نشه...تروخدا!"

جونگ کوک نیشخند مرموزی زدو گفت:

"خوشت میاد ازش بیبی."

تهیونگ سرشو تو گردنش کردو باشه ای گفت ولی دلیل نمیشد قلبش که روی هزار میتپید رو نادیده بگیره.
جونگ کوک تهیونگ رو براید استایل بلند کردو از اتاق خارج شد و درو بسته.
با انگشت به تو رفتگیه کمی که روی در بود اشاره کردو گفت:

"این تقصیر تو بود بیبی بر."

تهیونگ سرشو از گودی گردن جونگ کوک بیرون کشید و به در خیره شد.
لب گزیدو با لحن استرسی ای گفت:

"کوکو؟"

جونگ کوک با لبخند گفت:

"جان؟"

تهیونگ ترسیده گفت:

"آپا ها دعوامون میکنن."

جونگ کوک با خنده رفت داخل اتاقشو درو بست.
به سمت تخت قدم برداشتو وقتی رسید،تهیونگ رو روش نشوند.

"مهم نیست...مشت هم قد من بود و میدونن تنها هالک این خونه منم پس قطعا به منه که گیر میدن...تو نگران نباش."

تهیونگ نیم خیز شدو اعتراضی گفت:

"نههه."

جونگ کوک دوباره تهیونگ رو نشوند و گفت:

"فکر نمیکنم دلت بخواد تنبیه‌ت بدتر و بیشتر بشه؟"

تهیونگ با چشمای لرزون فقط حرکات جونگ کوک رو دنبال میکرد.
جونگ کوک سمت کمد رفت و بازش کردو از داخل کمد یه جعبه بیرون اورد و از داخل جعبه گگ که برای تهیونگ نامفهوم بود رو دراورد.
در جعبه ی مشکی رنگ رو بستو داخل کمد جاش داد و بعد از بستن در کمد به سمت تهیونگ حرکت کرد.

"میدونی این چیه بیبی؟"

تهیونگ یکم دقیق تر بهش نگاه کرد و با یادآوری فیلم های بی دی اس ام تو گوشیش تو جا پریدو خودش عقب کشید.
جونگ کوک خنده ای کردو پاهای تهیونگ رو گرفتو جلو کشید.

"کوکو...غلط کردم...دیگه باهات دعوا نمیکنم."

جونگ کوک لبخندی زدو لبای تهیونگ رو بوسید.

"مگه هرکی تتو داره خلاف کاره؟....خب وایسا شاید اون طوری که تو فکر میکنی نبود."

تهیونگ با استرس به دست جونگ‌کوک نگاه کردو گفت:

Unholy Love.♡kookv♡Where stories live. Discover now