19(maby a little playing)

278 26 3
                                    

درو باز کرد و با دیدن این که دستشویی عه لبخند کم رنگی زدو داخل رفتو درو بست.
فقط دستشویی نبود،حمام دستشویی بود و این لطفی بود که خدا و جین هیونگش بهش کرده بودن.
دوربین موبایل گلکسیش که جونگ‌کوک براش خریده بود رو با دوبار فشردن دکمه عملکرد گوشی روشن کرد.
دکمه قرمز رنگ رو زد و روی کمد کوتاه گوشی رو فیکس کرد.
بد نمیشد اگر هم فیلم میگرفت و هم جونگ‌کوک رو عذاب میداد.
رفتو درو قفل و ظبط هم خاموش کرد.
به جونگ‌کوک زنگ زد.
بعد چند ثانیه جونگ‌کوک با صدای کمی نگران گفت:

"اتفاقی افتاده؟...چی شده؟"

تهیونگ لبخندی زد اما با فهمیدن این که اون کیه لبخندش رو خوردو شروع به صحبت کرد.

"کارایی که بهت میگمو مو به مو انجام میدی وگرنه یه بلایی سر خودم میارم."

در اون طرف جونگ‌کوک ترسیده بود،هم از صدای بم تهیونگ که بر اثر شهوت و مستی بود هم از این که ممکنه بود کار اشتباهی کنه.

"باشه...اروم باش عزیزم...بهم بگو چی شده؟چیزی لازم داری؟"

ته با لبخندی که بعد چند ثانیه تبدیل به نیشخند شد گوشیو قطع کردو داخل برنامهDuo رفت و تصویر خودش رو بست.
به جونگ‌کوک زنگ زد و صورت ترسیده ی جونگ‌کوک نمایان شد و همون لحظه تهیونگ رکورد از صفحه رو زد.
تهیونگ نیشخندی زدو گفت:

"بلند شو برو تو اتاق مهمان یا اتاق خواب."
________
I'm back❤️
تازه ی خبر توپ برای علاقه‌مندان به فیکشن اولم...اونم پارتش ایشالا یا امروز یا فردا آپ میشه.

Unholy Love.♡kookv♡Where stories live. Discover now