Part8(Can we kiss each other like they?)

316 50 0
                                    

"آپا چانیول...یه چی بگم به هیچکس نمیگی؟"

چانیول همونطور که توی توییتر بود و داشت اخبار رو میخوند گفت:

"جانم خوشگلم؟"

تهیونگ پشت سرشو خاروندو با کمی خجالت گفت:

"آپا نمیخوام بهت هیچ دروغی بگم ولی من ۹۰ وون نیاز دارم."

چانیول با اخمی که بر اثر تمرکز ایجاد شده بود گفت:

"میخوای چیکار؟"

تهیونگ با کمی عصبانیت گفت:

"آپا گفتم که...نمیخوام دروغی بهت بگم پس فقط لطفا بده و اینم بدون قرار نیست برای کار بیخودی بدم بره یه کار مهمه."

چانیول باشه ای گفت و ادامه داد:

"در عوض یک ماه از پول تو جیبی خبری نیست."

تهیونگ کمی فکر کرد و با قانع شدنش از این که جونگ کوک کل پس اندازاش رو داده تا نجاتش بده گفت:

"باشه آپا اشکال نداره."

چانیول سر تکون داد و از کیف پولش که تازه از بانک پول گرفته بود یک تراول هزار وونی از کیف پولش بیرون اوردو به تهیونگ داد.
تهیونگ تو بغلش پریدو گفت:

"میدونستی تو جذاب ترین،مهربون ترین،خوشگل ترین،خوش قلب ترین،عزیز ترین و قند ترین آپا البته با کوکیو ددی ای؟"

چانیول بلند خندید و سر تهیونگ رو بوسید.

"همه اینا اگر باشم بخاطر اینه که ددی،تو و کوکی رو دارم."

تهیونگ لبخندی زدو بعد از چند لحظه از روی مبل پایین پریدو بعد از بوسه ای پروازی سمت راه پله ها دویید.
از پله ها بدو بدو بالا رفتو وقتی جلوی در اتاق جونگ‌کوک رسید در زد.

"جانم؟"

تهیونگ با شنیدن صدای جونگ‌کوک درو باز کردو وارد شد.
برگشتو درو بستو به سمت جونگ‌کوک حرکت کرد.
جونگ‌کوک چون پشتش بهش بود و روی صندلی گیمینگ کامپیوترش نشسته بود متوجهش نبود.
اومد برگرده که تهیونگ از پشت شانه هاشو بغل کردو سرشو رو شانه‌ش گذاشت.
جونگ کوک کمی سرشو چرخوند و به نیم رخ درخشنده تهیونگ خیره شد.

"چیزی شده بیبی تایگر؟"

تهیونگ گوشه ی لب جونگ کوک رو بوسیدو گفت:

"بانی منو بخشیده؟"

جونگ کوک لبخندی زدو چانه‌ی تهیونگ رو بوسید.

"اره عزیزم...بخشیدم."

تهیونگ دستشو داخل جیب شورتکش که تا ران هاش بود بردو اسکناس رو بیرون اورد و جلوی کوک گرفت.

"پس این هم طلبته هم شیرینی."

جونگ کوک صندلیو چرخوندو تهیونگ رو از پشت روی پاهاش نشوند.
پشت گوشش گفت:

Unholy Love.♡kookv♡Where stories live. Discover now