22(Tae don't make me crazy!)

810 73 0
                                    

بدو بدو پایین رفتو وارد حمام دستشویی شد و درو بست.
سمت دوربین رفتو تند تند تموم لباساشو جلوی چشمای حریص جونگ کوک دراورد.
کوک که حداقل هفتاد درصد مقصود تهیونگ رو متوجه شده بود با استرس گفت:

"تهیونگ...عزیزم...بیا باهم یه جور دیگه حلش کنیم خب؟"

تهیونگ بعد از مطمئن شدن از خوب بودن پوزیشن دوربین داخل وان خالی رفتو آب رو باز کرد.
بعد چند لحظه که آب کمی داخل وان پر شد اهرم رو چرخوند و آبو بست.
میدونست جونگ کوک با ناله و جملات درتی حشری میشه چون چند باری که قرار بود پورن ببینه و یواشکی تهیونگ دید میزد ناله کردن رو سرچ میکرد و این برای تهیونگ یه پوینت بود.
شروع به خود ارضایی کرد و ناله هاشو آزاد کرد.

"آههه..ددیی....میخوامش."

جونگ کوک لبشو گزیدو دستشو چند بار تکون داد تا ببینه واقعا باز نمیشه یا نه.
بعد تست کردنش و باز نشدنش با خودشو تکون دادو گفت:

"عزیزم...اینجوری نکن...بیا من خودم ارضات میکنم."

تهیونگ حرکات دستشو روی عضو کوچیک و تحریک شده‌ش تند تر کرد و ناله هاشم بیشتر کرد.

"آخخخ...آیییی....ددیییی...میخوامتتتت...آهههه فاک."

جونگ کوک که از قبل تحریک شده بود و الان عضوش درحال انفجار بود و حتی نمیتونست بدون لمس کام شه با عصبانیت گفت:

"تهیونگ...درد میکشم...میتونی بفهمی؟"

تهیونگ دست از هندجاب دادن به خودش برداشتو گفت:

"مگه برای تو مهم بود؟"

کوک با لحن عصبی سعی کرد قانعش کنه و گفت:

"من میتونستم با هندجاب دادن بهت اکیت کنم خب."

تهیونگ بی توجه به گفته هاش رو حرف های ثابقش تاکید کرد:

"منم میخواستم تستش کنم."

کوک کلافه پاشو روی تخت کوبیدو گفت:

"خب من نگران بودم وقتی مستیت بپره اذیت یا ناراحت شی."

تهیونگ با بغض و چشمای اشکی به لنز دوربینش نگاه کردو گفت:

"هرچی که بود گند زدی به حال خوبی که باهات داشتم."

****

بچه دلش گرفته که چرا نتونستن تو اون سن باهم شبشونو صبح کنن!

Unholy Love.♡kookv♡Where stories live. Discover now