شفارش مخصوص عشق {14}

142 25 6
                                    

+لطفا...بزار سعیم و بکنم ، جیمین ارزشش رو داره بعد از سال ها...اون تنها کسیه که میخوام ازش محافظت کنم.

با شگفتی به صورت جونگکوک نگاه کرد چهره و لحنی که هیچ وقت اونو ندیده بود انگار یکی دیگه جلوش وایساده بود صداش زد انگار که میخواست مطمعن بشه داره با برادر خودش حرف میزنه

-جونگکوک...

+خواهش میکنم...نگو نه یه راهی پیدا کن...کمکم کن...

نفسشو به سختی از دهنش بیرون داد و چشماشو بست این همون چیزی بود که انتظارش رو میکشید و کمی ازش میترسید یونگی میدونست یه روز مجبوره به این فرار کردنا خاتمه بده و باهاش روبه رو بشه با این حال انکارش میکرد و به کار خودش ادامه میداد

-امشب درباره اش حرف میزنیم...این تنها در مورد منو تو نیست بلکه بکهیون و هوسوک هم باید بدونن...

جونگکوک لبخند کم جونی زد راضی کردن دو نفر سخت تر از اون چیزی بود که بهش گفت یه راه چاره اما بهتر از هیچی بود از جونگکوک فاصله گرفت و چند قدم ازش دور شد که صداش رو شنید

+ممنونم..

بدون اینکه برگرده جواب داد

-برو...برشگردون خونه بهتره توی راه یه دلیل خوب پیدا کنی که بتونی حداقل باهاش دهن بکهیون رو ببندی.

🎭

بی سر و صدا گوشه ای از سالن غذا خوری نشسته بود و توی گوشیش دنبال یه چیز سرگرم کننده میگشت و وقتی چیزی پیدا نکرد تصمیم گرفت اولین لقمه ی غذاش رو بخوره که تهیونگ اومد و صندلی رو عقب کشید ظاهر تقریبا شلخته اش باعث شد قاشقش رو بیاره پایین و بهش نگاه کنه

-از کجا اومدی؟.

تهیونگ اول نگاه گیجی بهش انداخت حتی صورتش هم اثراتی از خستگی و آشفتگی داشت وقتی منظورش رو متوجه شد لبخند خسته ای زد

+صبح دیر بیدار شدم.

+هی ته...

دوتاشون به سمت صدا برگشتن و بکهیون رو دیدن که سمتشون میومد و کنار تهیونگ اما روی میز نشست تهیونگ اهی کشید و روشو برگردوند

+اصلا نیومدم بابت اینکه رسوندمت دانشگاه منت بزارم اما مجبور نبودی بخاطر یه چیز کوچیک ، مثل دخترا وسط راه پیاده شی پاپوی بو گندو.

بکهیون با قیافه ای کاملا جدی اما به طرز جالبی دوست داشتنی داشت با دلخوری شکایت میکرد جیمین متوجه رابطه تازه شکل گرفته و دوستانه ی بین تهیونگ و بکهیون بود و در مورد خودش و جونگکوک هم...البته اونا به اندازه بکهیون و تهیونگ خوب پیش نرفته بودن اما حداقلش اینکه دیگه خبری از بحث های الکی نبود

-میتونی قیافه ی زشتی که الان درسته کرده رو به عنوان معذرت خواهی در نظر بگیری...شبیه دلقکا شده.

son of the DEVIL (فرزندان شیطان)Where stories live. Discover now