چطور هیولا رو فراموش کنم {15}

128 33 2
                                    

همه جا سکوت بود حتی صدای موتور ماشین به زور به گوش میرسید این سکوت جوری معذب کننده بود که میترسید بلند نفس بکشه جرعت نداشت لحظات قبل رو برای خودش تجدید خاطر کنه با عضلات منقبض شده نشسته بود و به دستاش روی پاهاش خیره شده بود تنها حرکتی که جونگکوک میکرد چرخوندن فرمون بود باورش نمیشد اونم معذب باشه یا شاید بخاط جیمین ترجیح داده چیزی نگه تو راه برگشت به خونه بودن معلوم بود که بعد از اون اتفاق نمیتونست حتی یه لحظه هم تو اون مهمونی بمونه

–چپ...

جونگکوک با ابرو های بالا رفته سمتش برگشت

+ها؟!.

–بپیچ به چپ.

+ اوه آها...

بنظر میرسید جونگکوک از اینکه جیمین بعد از این همه سکوت به حرف اومده تعجب کرده نمیخواست این جو مسخره ادامه پیدا کنه اتفاقی بود که افتاده و تقصیر هیچ کدوم از اونا نبود حداقل تقصیر جونگکوک نبود پس نمیتونست به خودش اجازه بده که جوری رفتار کنه که جونگکوک هم خودش رو معذب کنه اینکه به فکر همه بود جز خودش بعضی وقتا خیلی رو مخش بود اما الان فرق میکرد

–زیاد از اینکارا کردی؟.

بلافاصله با خودش فکر کرد (چه سوال مزخرفی) جونگکوک از سوالش حتی متعجب تر از قبل شد

+منظورت چیه؟.

–منظورم با پسراست.

+نه.

–من باید مثل یه پسر رفتار میکردم.

توی فکر این بود که بعد از این همه دور نگه داشتن خودش از تنش های جنسی اولین تجربه اش اینطور عجیب غریب بود یعنی جیمین واقعا اینطوری بود؟ نمیتونست جهت دار یه رابطه باشه یا شاید بخاطر اخلاف زیاد بی تجربگیش در مقابل جونگکوک بود؟ حتی نزدیک به فکر کردن در مورد اینکه این جوریه که از رابطه لذت میبره نمیشد متاسفانه توی فکر کردن به همچین مسائلی خیلی ضعیف بود

+خیله خب...میدونم الان داری به چی فکر میکنی ، تمومش کن.

–تو میتونستی هر جور دیگه ای کمکم کنی اما چرا جوری به نظر میرسید که انگار من...

+جیمین بس کن.

وقتی جونگکوک ماشین رو نگه داشت سرشو بالا آورد و به بیرون نگاه کرد جلوی خونه اش بودن

+روحیات تو هر چیزی که هست...حق نداری خودتو بابت سرزنش کنی میفهمی.

–اوه پس داری بهم دستور میدی که توی سکس چطوری باشم.

جونگکوک با در موندگی آه کشید درمونده از اینکه هر چیزی که حتی بدون قصد هم میگفت بر علیه ش میشد

+معلومه که نه من حتی رفتار سکس خودمم دست خودم نیست ، دست غرایزمه واقعا فکر کردی همه مثل تو اینقد همه چیز برای خودشون سخت میکنن؟.

son of the DEVIL (فرزندان شیطان)Where stories live. Discover now