"بینندگان عزیز ما الان مقابل ساختمون اصلی شرکت پارک هستیم و باید بگم این ساختمون حیرت انگیزه."
خبرنگار نیم نگاهی به پشت سرش انداخت و دوباره به سمت دوربین برگشت: "حتما متوجه شدین آدمای زیادی اینجان. امروز خبرنگارها برای هفتمین سالگرد تاسیس این شرکت به اینجا اومدن و این اولین باریه که این شرکت به رسانه ها اجازه داده تا از داخل این ساختمون دیدن کنن."
با باز شدن در ورودی اصلی شرکت نظر همه ی افراد و از جمله خبرنگار جلب شد.
"اوه نگاه کنید درارو باز کردن." خبرنگار با هیجان گفت و جلوتر رفت.
مردی که مشخصا یکی از افراد مهم شرکت بود از ورودی اصلی خارج شد و روبه روی خبرنگارها ایستاد. میکروفونی از یکی از نگهبان ها گرفت و چند ثانیه تو سکوت به چهره ی افراد مقابلش نگاه کرد تا توجه همگی رو به دست بیاره.
نکته ی جالب توجه دستکش های چرم و مشکی رنگی بود که اون فرد و افراد دیگه ی شرکت که پشتش ایستاده بودن پوشیده بودن.
مرد میکروفونو بالا گرفت و شروع به سخنرانی کرد: "صبح بخیر خانم ها و آقایون امیدوارم روز خوبی رو در کنار هم داشته باشیم. ضمن عرض خوشامدگویی قبل از هر چیزی باید به اطلاعتون برسونم ورود به داخل این ساختمون قوانین خاص خودش رو داره. اگه قصد داخل شدن به این ساختمون رو دارین باید به تمامی قوانینی که گفته میشه عمل کنین وگرنه مجبوریم ازتون خداحافظی کنیم."
درست لحظه ای که صحبت های مرد قطع شد خبرنگارها با جدیت منتظر شنیدن ادامه ی صحبت هاش شدن. به هرحال رئیس پارک از لحظه ی تاسیس این شرکت به خبرنگارها اجازه ی ورود و مصاحبه نداده بود و اشتیاقِ پیدا کردن دلیل این موضوع باعث میشد اعتراضی نکنن.
"قانون اول؛ بدون دستکش وارد ساختمون نمیشید در غیراینصورت مطمئن باشید از ورودتون جلوگیری میشه."
خیلی زود افرادی که یکدست کت و شلوار مشکی رنگ پوشیده بودن، با جعبه ای که تو دست داشتن از در ورودی خارج شدن و به نوبت جلوی جمعیت ایستادن. خبرنگارها گیج و سردرگم تک به تک دستکشی مخصوص از جعبه برداشتن و پوشیدن.
"قانون دوم؛ هیچکدوم از وسایل داخل ساختمون رو لمس نمی کنین و همینطور هرچیزی که هست رو حتی یک میلی متر از جای اصلیش حرکت نمیدید."
"قانون سوم؛ شما فقط کسی که مسئولیت هدایت و نشون دادن ساختمون رو داره دنبال می کنید و از مسیرش خارج نمیشید."
BẠN ĐANG ĐỌC
Black Angel
Fanfictionپارک چانیول رئیــس امپراطوری پارک یه دورگه ی موفق کره ای - آمریکایی که بخاطر بیمــاریـش حتی نمیتونه بدون دستــکش کسیو لمس کنه! چی میشه اگه جذب پسری بشه که سرتا پاش تـتـــوئـه و هرشب به عنوان اسباببازی تو بار باهاش بـــازی میکنن؟🩸໒••⸻ Couple: ChanBa...
