Chapter 35

186 44 1
                                    

"چطوری تونستی فرار کنی؟" جونگده پرسید و جلوش نشست، هنوز فرصت نکرده بودن صحبت کنن.

صبح روز بعد بکهیون به همراه چانیول و جونگده تو اتاق جلسه ی کلاب نشسته بودن، رئیس کیم و جونگین شب قبل از کلاب رفته بودن به هرحال چانیول نباید از چیزی بو میبرد.

بکهیون هنوز تو خلسه بود، شب قبل بلاخره با چانیول سکس داشتن و باورش نمیشد. صورتش رنگ عوض کرد و لبش رو‌ گاز گرفت. هنوزم خیلی خوب بوسه های چانیول رو بدنشو یادش بود و با فکر کردن بهش حس میکرد هرلحظه ممکنه دوباره تحریک بشه‌.

"حالت خوبه بک؟"

بکهیون شوکه به جونگده ای که با چشم های تیزش شکارش کرده بود نگاه کرد.

پلکی زد و روی صندلیش جابجا شد. نمیدونست چانیول هم متوجه اش شد یا نه. با کنجکاوی آروم به سمتی که چانیول نشسته بود چرخید و با دیدن پوزخندی که روی لبش بود متوجه شد اون پسر خیلی خوب درباره ی چیزی که تو فکرش میگذشت باخبره.

"نشستن برات سخته عزیزم؟"

بکهیون سرفه ی مصنوعی کرد و بی توجه به پسری که با بدجنسی قصد اذیت کردنشو داشت به سمت جونگده برگشت.

"افراد کلاب از اونجایی که هنوز منو جز داراییشون میدونن مخفیانه تعقیبم میکردن، وقتی اونا منو بردن متوجه شدن و دنبالم اومدن."

"پس آدمای کلاب هویت چانیولو میدونن."

"میدونن ولی هیچ اهمیتی براشون نداره."

"از کجا مطمئنی؟"

چانیول قبل از اینکه بکهیون صحبت کنه جواب داد: "بکهیون بهشون اعتماد داره، منم به اون اعتماد دارم. به هرحال میدونم این کلاب برامون تهدیدی حساب نمیشه."

جونگده خواست چیزی بگه اما برخلاف خواسته اش سکوت کرد و سرش رو تکون داد.

"الان باید دنبال کیم باشیم، مطمئنم اون پشت همه ی ایناست. نمیتونم اجازه بدم دوباره همچین غلطی کنه."

بکهیون با شنیدن این جمله صاف نشست، صدای چانیول عصبانیتش رو نشون میداد. نزدیک بود هویت رئیس کیم رو همین الان بریزه رو آب اما اون مرد ازش خواسته بود اینو راز نگه داره پس فعلا باید دهنش رو میبست.

"چانیول میخواستم درباره ی همین موضوع باهات صحبت کنم. تو فکر نمیکنی همه چی زیاده برنامه ریزی شده ست؟ یکم توجه کن، چرا همه چیز رئیس کیمو مشکوک میکنه؟ به نظرت خیلی بودار نیس؟"

نمیتونست هویت کیم و جونگین رو لو بده اما میتونست تا حدی شک رو از دل چانیول بیرون کنه.

"چی باعث شده همچین فکری کنی؟" چانیول چشم هاشو ریز کرد و با دقت بهش نگاه کرد.

"من خیلی راحت از اون ماشین فرار کردم، انقدر راحت که حتی راستش باورم نمیشه. نمیدونم چرا حدس میزنم هدفشون این بود که بزارن فرار کنم. هرکی این برنامه هارو ریخته مطمئنا میخواست تو به رئیس کیم‌ مشکوک بشی."

Black AngelWhere stories live. Discover now