46

12.5K 1.5K 429
                                    

با سر درد بدى چشماشو باز كرد.

براي چند ثانيه اول فضاي اطرافش رو كاملا تار ميديد و هر لحظه احساس ميكرد كه ممكنه تمام محتويات داخل معدش ، كه بي شك چيزي جز الكل نبود ، رو بالا بياره.

پلكهاشو چند بار بازو بسته كرد تا ديد رو به روش حالت عادي پيدا كنه.

نفس عميقو كش دارى كشيد و خودشو كمي رو مبل جا به جا كرد.

دستاشو روي شقيقه هاش گذاشت و خيلي اروم شروع به فشار دادن كرد.

سرش مثل جهنم درد ميكرد و خوب ميدونست دليلش اون الكل لعنتي بود.

" كوك "

با صداي ارومي زمزمه كرد و سعي كرد بلند شه ولي بعد صداي ناله ايي از بين لبهاش خارج شد وقتي سرش تير كشيد.

چند ثانيه بعد صداي پاهاي كسي رو كه با سرعت به سمتش قدم بر ميداشت رو شنيد و با ديدن موهاي شلخته كوكى و شلواري كه تا نصفه پايين بود ، متوجه شد كه اونو از دستشويي بيرون كشيده.

سريع تو ليوان شيشه ايي براي دوست پسرش اب ريخت و همونجور كه سعي ميكرد با يه دست شلوارش رو نگه داره تا پايين تر از ايني كه هست نياد ، با دست ازادش ليوان اب رو نگه داشته بود.

اروم لبه ليوانو به لب هاي خشكيده تهيونگ چسبوند و تا وقتي كه اون پسر اخرين قطره داخل ليوان رو سر بكشه ، موهاي بهم ريخته اش رو اروم نوازش كرد.

"خوبي؟"

با نگراني پرسيد و ليوان خالي رو روي ميز بقل مبل گذاشت.

تهيونگ به ارومي سري تكون داد و دوباره خودشو روي مبل ولو كرد.

سرگيجه اش بهش اجازه بلند شدن نميداد.

"الان بهترم .."

با يه دستش كمر جونگكوك رو سمت خودش كشوند و مجبورش كرد كه روي كمرش بشينه.

جونگكوك بوسه كوتاهي به زخم روي چونه تهيونگ زد و بعد نفسشو با صدا بيرون داد.

"ميخواي حرف بزني ؟"

در حالي كه با چشم هاي تيره اش به چشم هاي خمار تهيونگ زل زده بود پرسيد.

پسر بزرگ تر بعد از قورت دادن بزاق دهنش اروم سرشو تكون داد و متوجه نگاه خيره جونگكوك روي سيبك متحرك گلوش شد و تو گلو خنديد.

" فقط ميخوام اينجا بغلم باشي و تا شب ببوسمت .."

و بعد سرشو براي بوسيدن گردن سفيد جونگكوك جلو برد ولي با برخورد كف دستهاي اون پسر رو قفسه سينش ، دوباره سر جاش برگشت و ناله ايي از روي نا اميدي كرد.

HEAVEN (+18)Where stories live. Discover now