50

15K 1.5K 549
                                    

آهى كشيد و همونطور كه انگشتهاى باريك دستش رو خيلى سطحى به عضلات شكم تهيونگ ميكشيد ، بوسه آرومى به سرشونه مردونش زد.

لبهاى كلفت و قلوه اييش رو اروم گاز گرفت .

استرس كوچيكى تو دلش بود ، ميخواست كاريو بكنه كه تا حالا نكرده برد و نميدونست تا چه حد ميتونه خوب پيش بره.

با فشار دوتا دستاش رو شونه ها تهيونگ بهش فهموند كه برگرده و در نهايت وقتى چشماش به صورت خنثاى تهيونگ خيره شده بود ، لبخند كمرنگى زد و صورتش رو براى يه بوسه جلو برد.

لغزش و حركت آب گرم رو پوست لبهاى جفتشون باعث ميشد بوسه از اون چيزى كه بايد پر سرو صدا تر به نظر برسه.

كف دستهاى بزرگ تهيونگ به آرومى از روى كمر لخت جونگكوك حركت كرد و تو يه حركت سريع ، لپ دوتا باسنش رو تو خودش جا داد.

اون پسر به خوبى تو كف دستش جا ميشد و تهيونگ عاشق اين تناسب سايز بود.

جونگكوك زبون سركشش رو مالكانه رو پوست صورت تهيونگ كشيد و رد بزاق دهنش رو لا به لاى فشار ابى كه رو صورتشون پاشيده ميشد ، محو ميكرد.

" متاسفم ددى .."

جونگكوك به ارومى زمزمه كرد پايين تنشو براى مالوندن به عضو تهيونگ و سخت تر كردنش بالا كشيد.

" من نبايد اون حرفو ميزدم .."

تهيونگ هيسى از برخورد عضو سفت شده اش با پايين تنه پسر كوچيكتر كشيد و سرشو به سراميك خيس و عرق كرده حمام تكيه داد.

نفس هاى سنگينش با هربار مالشى كه جونگكوك ناشيانه انجام ميداد بيشتر ميشد و عاشق اين بود كه پسر كوچولوش در حال حاضر انقد بى حيا شده.

دستاش باسن جونگكوك و براى فشار بيشتر و سريع تر حركت كردن هدايت ميكردن و ناله هاى عميق و بى اختيارش ، هر لحظه بيشتر از قبل ميشد.

چشم هاى وحشيش ، صورت گل افتاده جونگكوك رو هدف قرار گرفت و بى اينكه پلك بزنه ، دستهاى بزرگش رو از زير باسن پسر به سمت صورتش برد و وحشيانه و مالكانه لبهاى سرخش رو بوسيد.

زبونش شلخته وار دور دهن داغ و خيس جونگكوك ميچرخيد و دندون هاي صدفيش رو با نوك سركشش لمس ميكرد.

براى لمس زبونش بى طاقت بود ، پس انگشت هاى باريك استخونيش رو رو گلوي پسر فشار داد و وقتى كه از باز شدن دهن جونگكوك مطمئن شد ، تو يه حركت سريع زبون داغش رو تو دهن خودش كشيد و مك هاى محكم و سختش رو شروع كرد.

HEAVEN (+18)Where stories live. Discover now