⁦⚔️⁩مبارزه اول: پاسکال⚔️

3.1K 495 158
                                    

( Baekhyun's Pov )


صدای له شدن چمن ها، باد خنکی به صورتم میخورد، صدای داد زدن بقیه از خوشحالی، و تکون خوردنم روی شونه بقیه فقط یه معنی میداد....

ما باز هم بردیم....

•°•°•°•

من بیون بکهیونم...

کاپیتان تیم پاسکال...

ما یه تیم فوتبال آمریکاییم ...

یه تیم با 11 تا دوست....

و وقتی پامون رو توی زمین میذاریم... یعنی باید بازی رو ببریم...

•°•°•°•

( No Pov )


رختکن پر از سر صدای بازیکن ها بود.... همه خوشحال از موفقیتشون داشتن راجب بازی با هم حرف میزدن.

بعضی ها از حرکات جالبشون.... بعضی ها از نامزدی رقیباشون.... بعضی ها از تاثیر تمرین هاشون...

صدای باز شدن در هم باعث نشد ساکت بشن.

"بچه ها به خاطر بردتون امشب برید بیرون... رژیمی که اون دکتر غرغرو هم بهتون داده رو فراموش کنید و تا جا دارید بخورید....."

وقتی صدای مربی توی رختکن پیچید، همهمه ها ساکت شد، با جمله اولش همه خوشحال شدن و با جمله دومش زدن زیر خنده.

مربی سونگ به همراه بقیه بچه ها خندید.

" پس کارت رو رد کن بیاد جناب سونگ "

بکهیون همون‌طور که دستش رو جلوی مربی دراز کرده بود با لحن حق به جانبی گفت.

" بچه پرو "

بک ابروی بالا انداخت و با چشماش به جیب مربیش اشاره کرد.

سونگ دستش رو توی جیبش کرد و کیف پولش رو در آورد.

نگاهی به بک انداخت و از قیافش خندش گرفت.

کارت رو کف دستش گذاشت.

" خوش بگذره "

بک کارت رو توی هوا تکون داد " نگران نباش تا قرون آخر پولات رو مصرف میکنیم مربی! "

صدای خنده خودش و بقیه توی رختکن پر شد.

مربی پس گردنی بهش زد

" فقط برو گمشو نبینمت بیون! "

بک چشمکی بهش زد

" باشه عزیزم فقط از دوریم طاقت میاری؟ "

جملش رو با مظلومیت ساختگی تموم کرد.

سونگ خندید و هولش داد سمت در و بعد کنار رفت تا بقیه پشت سر کاپیتان شون از در خارج شن.

همیشه وضع همین بود....

حداقل از وقتی بکهیون کاپیتان تیم شده بود.

⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed|Where stories live. Discover now