38

881 123 92
                                    

Play list: Trust/ Christina Perri

باید دوباره به این عشق اعتماد کنم.
باید به تو اعتماد کنم.
باید به خودم اعتماد کنم.
من به تو اعتماد دارم اما به خودم نه!
تغییرات سریع به وجود میان و
خاطرات غیر قابل توقفن و من
به خودم قول میدم که همه چیز درست میشه...
اما کی گفته که قول‌ها همیشه پا برجا می‌مونن؟

______________________

جلوی آینه ایستاده بود و به تصویر خودش نگاه می‌کرد، شلوار مشکی و هودی نارنجی مشکی به تن داشت. هوا هنوز سرد بود و به هرحال اونم می‌خواست بره بیرون پس از توی کشوش کلاه مشکی درآورد و روی موهای نرمش کشید و اجازه داد تارهای بازیگوش موهاش از گوشه و کنار کلاه بیرون بزنه.

نگاهی به خودش انداخت و با دیدن انعکاسش تو آینه چشمک ریزی تحویل خودش داد. حقیقت این بود که این روزها حالش خوب بود، به ندرت ناراحت یا گرفته به نظر می‌اومد و امید بیشتری توی چشماش دیده میشد و خودش می‌دونست همه این حال خوب رو مدیون چه کسیه. همون کسی که الان داشت می‌رفت تا روزش رو پیش اون بگذرونه.

لبخند بی‌دلیلی روی لبش نشست، لبخندی که به گفته زین توی این یه هفته همه‌اش روی لبش بود و نایل معتقد بود که قیافه‌اش رو از اینی که هست احمقانه‌تر کرده اما لویی اهمتی به حرف‌های اون‌ها نمی‌داد و بی وقفه لبخند میزد. چون خوشحال بود و معتقد بود وقتی خوشحالی باید نشونش بدی.

از اتاق بیرون رفت و زین و لیامی رو دید که نیمه لخت و با قیافه‌هایی شبیه به بچه‌های خطاکار روی کاناپه نشسته بودن و نایل مثل عقاب آماده به حمله بالای سرشون وایستاده بود.

نایل که هنوز متوجه حضور لویی نشده بود رو به اون دونفر گفت: راجع سکس توی نقاط خونه چی بهتون گفته بودم؟

زین دهن باز کرد تا چیزی بگه اما نایل وسط حرفش پرید و گفت: خفه! سوال نپرسیدم.

زین و لیام با چشم‌های درشت به نایل نگاه کردن و لویی آروم خندید.

نایل: گفته بودم کجاها سکس داشته باشین؟

لیام: تو اتاق‌هامون.

نایل: من جواب خواستم؟

زین با بلبل زبونی جواب داد: اگه جواب نمی‌خوای پس واسه چی سوال می‌پرسی؟

نایل داد زد: به خاطر اینکه می‌خوام مطمئن بشم حرف‌های کوفتیم تو ذهن به فاک رفته‌تون مرور بشه همسترهای هورنی!

لیام: اون خرگوشِ که هورنیه.

نایل: وقتی همستر همه‌اش داره می‌زاد پس معنیش اینکه از خرگوش هورنی‌تره.

لیام و زین که انگار متوجه چیز جدیدی شده بودن تند تند حرف نایل رو تایید کردن و نایل ادامه داد: من بهتون گفتم تو اتاق‌های لعنتی‌تون سکس داشته باشین و لطفا صبح‌ها هم آه و ناله راه نندازین چون من و لویی می‌خوایم بخوابیم اما شما دوتا چیکار کردین؟

Eyes[L.S] (Completed)Where stories live. Discover now