19

783 159 81
                                    

Play list: Clean Bandit/ Clean Bandit Symphony feat Zara Larsson

حقیقت همیشه زیبا و جذاب نیست.
گاهی اوقات تلخه،
جوری تلخ که تو ترجیح میدی
یه دروغ شیرین رو بشنوی
تا چیزی رو که واقعاً داره اتفاق می‌افته!
______________________

لویی به سمت خونه هری راه افتاد اما قبل اینکه از پله‌های ورودی بالا بره جسم نرمی شروع به لیس زدنش کرد و باعث شد لویی کمی از جا بپره!

لویی: کیو تو منو ترسوندی! هری کجاست؟ تو چرا بیرونی؟

هری: من اینجام لویی!

لویی سرش رو بالا گرفت و چشمش به هری افتاد که روی تابی که به درخت بلوط وصل بود نشسته بود و برای لویی دست تکون می‌داد!

لویی به سمتش رفت و خودش رو توی بغل هری انداخت!

هری شوکه شد و با یه دستش تاب رو گرفته تا نیفته و دست دیگه‌اش دور کمر لویی حلقه کرد!

هری: هی لوبر همه چی روبراهه؟؟

لویی لحن ساختگی ناراحتی به خودش گرفت و گفت: من نتونستم موفق...

خنده‌اش گرفته بود و بیشتر خودش رو تو سینه هری پنهان کرد تا صدای خنده‌اش بلند نشه!

هری: اوه لو اشکالی نداره تو می‌تونی هروقت که بخوای دوباره تو این مسابقه شرکت کنی!

لویی ریز ریز می‌خندید و یهو شروع کرد به بلند خندیدن و هری که انگار تازه متوجه شوخی لویی شده بود اخم ریزی کرد و دستش رو از پشت کمر لویی برداشت و ضربه نه چندان آرومی به باسن لویی زد و باعث شد لویی کمی از جاش بپره و خنده‌اش قطع بشه!

هری: پسر بد! ناراحتم کردی فکر کردم واقعا قبول نشدی!

لویی با لحن حق به جانبی گفت: هی تو نذاشتی من حرفم رو تموم کنم من می‌خواستم بگم من نتونستم موفق نشم و موفق شدم!

هری ابرویی بالا انداخت و گفت: که اینطور!

لویی با پررویی بیشتر گفت: بله همین طور!
کنار هری نشست و سعی کرد با زدن باسنش به پهلوی هری برای نشستنش جای بیشتری باز کنه!

لویی: چرا اینجا نشستی؟

هری شونه‌ای بالا انداخت و گفت: هوا خوب بود منم گفتم تا وقتی منتظرتم می‌تونم اینجا بشینم و کیو هم برای خودش بازی کنه!

لویی: منتظر من بودی؟

هری راحت جواب داد: آره خودت گفتی بعد از مسابقه میای پیشم!

لویی: اوهوم.

سرشو روی شونه هری گذاشت و بعد از چند لحظه انگار که چیزی یادش اومده باشه پرید و گفت: راستی سورپرایزم کو؟ چی می‌خواستی بهم بگی نکنه حامله‌ای؟

Eyes[L.S] (Completed)Where stories live. Discover now