12

795 178 100
                                    

Play list: Broken/ Kelly Clarkson

آرامشی که تو وجودت هست هیچ جا پیدا نمیشه.
مثل کسی که به چیزی معتاد میشه،
ذهنم معتاد به آرامش روحت شده!
______________________

سه هفته از مهمونی می‌گذشت و اون‌ها کم و بیش با زنگ زدن و پیام دادن از هم دیگه خبر داشتن و امروز لویی تصمیم داشت بعد از کلاس بره خونه هری و غافلگیرش کنه!

شایدم اصلأ غافلگیر نمیشد چون اون همیشه انگار می‌دونست تو ذهن لویی چه خبره و این بعضی وقت‌ها اعصاب خورد کن بود!

کلاسش تموم شده بود و لویی به بچه‌هایی که اونجا بودن کمک می‌کرد که کفش‌هاشون رو دربیارن و لباس‌های بیرون‌شون رو بپوشن!

لویی عاشق بچه‌ها بود و هیچ چیز نمی‌تونست عشقش به اون‌ها رو پنهان کنه!

هر وقت توی سالن بود حس بهتری داشت چون انگار که پیش میک بود.

با فکر به اسم پسرش شب گذشته که باهاش حرف می‌زد رو به خاطر آورد!

Last night↓

میک: ددی دلم بیات تنگ شده!

صدای زیر و بچه گونهاش پر از غم بود!
قلب لویی به درد اومد، اما تنها چیزی که میتونست رو گفت: منم دلم برات تنگ شده بیبی، ددی قول میده زود بیاد ببینت باشه میکی؟

میک در حالی که فین فین میکرد گفت: باشه!

لویی میدونست اون جون النور رو به لبش رسونده که حاضر شده به لویی زنگی بزنه!

آروم زمزمه کرد: خوب بخوابی پسر قشنگم! می‌شه گوشی رو بدی به مامانت؟

میک گفت: مامان میگه بگم اینجا نیست!

لویی پوزخند زد و گفت: باشه بهش بگو نمیتونه تا ابد با من صحبت نکنه و بلاخره مجبوره اینکارو بکنه!

با نزدیک شدن انسل سرش رو تکون داد تا از فکر مکالمه دیشب خارج بشه.
اوه آره اون پسرم با لویی یه جا کار می‌کرد تو این شهر همه یه جورایی بهم وصل بودن!

لویی ابروهاشو به نشونه سلام برای انسل بالا داد و انسل چیزی شبیه به دعوت نامه تو دست لویی انداخت!

لویی نیشخندی زد و گفت: داری مزدوج می‌شی؟

انسل جواب نیشخندش رو با نیشخند دیگه‌ای داد و گفت: افتر یو بیبی!

Eyes[L.S] (Completed)Where stories live. Discover now